من عاشق رهبرم

احادیث و روایات در مورد اسلام
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

اثبات وجود خدا توسط انیشتین

19 دی 1397 توسط سمیه محمدی


این کلیپ جالب کودکی انیشتن را نشان می دهد که در آن انیشتن تصور خود را از خدا و شیطان با استفاده از قوانین فیزیکی بیان می کند این کلیپ با عث پرسش هزاران نفر درباره خدا در جهان شده است دوستان یادتون باشه که این بچه است که دارد جواب میدهد و استدال نه چندان صحیح برای اثبات خدا می آورد و در همین حد از یک بچه پذیرفتنی است

 نظر دهید »

رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام

19 دی 1397 توسط سمیه محمدی

قرآن کریم آن گاه که از آسیب های اخلاقی و شخصیتی انسان ها سخن می راند، تجسس در امور و زندگی شخصی دیگران را یاد می کند و ایمان آورندگان را از استمرار این رفتار ناپسند اخلاقی بر حذر می دارد:

«یَا أیُّهَا الّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أیُحِبُّ أحَدُکُمْ أنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ»؛[1] ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید (پس) از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است.

نباید تردید داشت که بدگمانی نسبت به دیگران و نیز بدگویی در غیاب آنان، با تجسس برای یافتن نقطه ضعف ها یا عیوب پنهانی، پیوندی تنگاتنگ دارد. یعنی کسانی که به دلایلی دچار بدگمانی و دشمنی نسبت به کسی شده اند و یکسر به غیبت و تضعیف شخصیت اجتماعی او می پردازند، خواه ناخواه به دنبال شواهدی عینی برای اثبات گفته های خود می باشند. از این رو یا خود وارد حریم خصوصی افراد می شوند یا از ساده لوحی نزدیکان استفاده کرده و می کوشند تا اندک مایه و اعتباری که آنان در حیات جمعی شان دارند، سلب کنند. اسلام از آن جا که نگاهی کریمانه به انسان ها دارد و حقوق فردی و اجتماعی شان را محترم می شمارد، به هیچ مسلمانی اجازه نمی دهد که سرنوشت کسی را بازیچه دست خود قرار دهد؛ زیرا با گسترش موج بی حرمتی و بی اعتمادی مردم به یکدیگر، نمی توان جامعه ای سالم و رشدیافته و معنویت گرا داشت. از طرفی نیز هراس و عدم امنیت اجتماعی مجال نمی دهد که کسی از حقوق خود یا ستمدیدگان جامعه جانبداری کند؛ زیرا ممکن است در معرض ترور شخصیت قرار گرفته و به کلی از منزلت اجتماعی اش محروم شود.

از اطلاق بسیاری از اخبار معلوم می شود که کشف سرّ مؤمنین حرام است؛ یعنی، عیوبی که از مؤمنین مستور و مخفی است، چه خَلقی یا خُلقی یا عملی باشد، حرام است اظهار آن را و افشا[2] آنرا. چه شخص متصف، راضی به آن باشد یا نه؛ و چه قصد انتقاص در کار باشد یا نباشد. ولی از ملاحظه مجموع اخبار استفاده می شود که قصد انتقاص دخیل در حرمت است، مگر آن که نفسعمل از اموری باشد که ذکر آن و اشاعه آن محرّم شرعی باشد؛ چون معاصی خدا که صاحب معصیت نیز نمی تواند اظهار آن کند و از جملة اشاعة فاحشه است. و این مربوط به حرمت غیبتنیست و بعید نیست اظهار مستورات مؤمنین در صورت عدم رضایت آن ها نیز محرّم باشد ولو قصد انتقاص در کار نباشد.[3]

کسانی که با انگیزه های سیاسی یا غیر سیاسی حریم خصوصی دیگران را محترم نمی شمارند و اقدام های خود را به لحاظ عرفی یا شرعی توجیه می کنند، از مسأله حرمت اظهار و افشای گناهان و لغزش های مردم و طبعاً اشاعه زشتی در جامعه، چه تلقی دارند؟ چون به هر حال این گونه دخالت های ناروا پیامدهایی غیر منتظره به همراه خواهد داشت. پندار باطلی است اگر تصور شود که زیان این گونه حرکت ها گریبانگیر یک فرد یا گروه می شود؛ چرا که امنیت اجتماعی یک جامعه و نظام را زیر سؤال می برد. وقتی کسی یا کسانی در محل مسکونی یا اشتغال خود احساس نا امنی داشته باشند، چگونه می توان از اخلاق اجتماعی اسلام سخن به میان آورد یا مدعی کرامت انسان و عدالتاجتماعی شد؟ از این رو رهبر فقید انقلاب اسلامی در فرمان هشت ماده ای خود ـ که بر پیشانی نظام و انقلاب می درخشد ـ آشکارا از مسئولان خواستند که حرمت مردم را نگاه دارند و حریم خصوصی کسی را جولانگاه پندار و شیوه غیر انسانی ـ اسلامی خود قرار ندهند.

هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصیِ کسی بدون اذن صاحب آن ها وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه، تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی ـ اسلامی مرتکب شود.[4]

 پیامدهای تجسس

1. کیفر رسوایی در دنیا

بنیان گذار جمهوری اسلامی در جای دیگر از غیرت خداوند یاد کرده، و هتک مستور مؤمنان را، هتک ناموس الهی برمی شمارد. تردیدی نیست که ورود در حریم خصوصی مردم، خواه ناخواه سبب هتک حیثیت آنان خواهد شد؛ زیرا زشتی های پنهان انسان ها در این حرکت باطل، آشکار می گردد و آنان نمی توانند مانند گذشته در موقعیت اجتماعی یا شغلی شان قرار بگیرند. از آن جا که خداوند ساتر عیوب یا پوشاننده زشتی های بندگان است، اخلاق اجتماعی اسلام اقتضا می کند که مؤمنانمظهر ستارالعیوب باشند و از هتک مستور مردم خودداری کنند. در غیر این صورت، دیر یا زود زشتی های خودشان نمایان می شود؛ زیرا با حاکمیت رویه ناصواب جست وجوگری در احوال شخصی دیگران، جامعه بستر تصفیه حساب های شخصی و سیاسی گشته و هر کس و گروهی می کوشد تا اعتبار و منزلت دیگری را زیر سؤال ببرد.

خداوند تبارک و تعالی غیور است و هتک مستور مؤمنین و کشف عورات آن ها، هتک ناموس الهی است. اگر انسان بی حیایی را از حدّ گذراند و هتک حرمات الهیه نمود، خداوند غیور مستورات او را، که به لطف و ستّاریت خود ستر فرموده بود، مکشوف می فرماید و هتک مستور آن را می فرماید و در بین مردم در این عالم و ملائکه و انبیا و اولیا، علیهم السلام، در آن عالم مفتضح می شود.[5]

امام صادق(ع) در حدیثی به نقل از رسول اکرم6، مرز اسلام و ایمان در روابط جمعی را پایبندی به تکالیف اخلاقی و الهی برمی شمارد و مسلمانان را از هرگونه جست وجوگری در زندگی خصوصی دیگران باز می دارد. گفتنی است که پیامبر اسلام سزای چنین حریم شکنانی را خاطرنشان می سازد. چرا که در جامعه اسلامی، باید هر شهروندی در آشیانه خود احساس امنیت و آسایش داشته باشد. در واقع، این وظیفه حاکمان مسلمان است که عناصر خودسر و حریم شکن را از آلودگی به ارتکاب محرمات الهی در عرصه جامعه باز دارند.

قال رسول الله صلّی الله علیه وآله: «یا معشر من أسلم بلسانه ولم یخلص الإیمان إلی قلبه لا تذمّوا المسلمین ولا تتبّعوا عوراتهم. فإنّه من تتبّع عوراتهم تتبّع الله عورته و من تتبّع الله عورته یفضحه ولو فی بیته»؛[6]… ای گروهی که به زبان اسلام آوردید و ایمان به قلب شما وارد نشده، مذمّت نکنید مسلمانان را، و جستجو نکنید قبایح مستورة آن ها را؛ زیرا که کسی که عورات آن ها را جستجو کند، خداوند جستجو کند عورات او را. و کسی را که خدا جستجوی عورت او کند، مفتضح کند او را و اگرچه در خانه اش باشد.[7]

امام; با استفاده از حدیثی که غیبت کننده و جست وجوگر عیوب مردم را خارج از ولایت الهی و اسیر ولایت شیطانی می شمارد، می گوید:

پس، باید معالجه باطن را بکنیم و مرض قلب را علاج نماییم، و از احادیث ظاهر شود که همان طور که سستی ایمان و عدم خلوص آن، موجب مفاسد اخلاقی و اعمالی شود، این مفاسد نیز موجبنقصان ایمان بلکه زایل شدن آن، می شود و این مطابق با نوعی از برهان است.[8]

تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ایمان و اخلاق آدمی یک واقعیت انکارناپذیر است؛ زیرا قلب سلیم و سالم با اخلاص الهی تقویت یافته و به کمال می گراید، و از طرفی رفتار و منش شایسته هر انسانی در گروایمان و التزام قلب به شریعت انبیا است. بنابراین جای تردید نیست که مزاحمان اعتبار و آبرو و آرامش مردم، بهره ای مطلوب از ایمان و اخلاص ندارند و از طرف دیگر استمرار جفاپیشگی و حریم شکنی آنان، سبب نقص و زوال ایمان خواهد گشت.

2. از دست دادن دوستان

از پیامدهای ناگوار و زیان بار جست وجوگری در احوال خصوصی مردم، این است که شخص بی پروا و کنجکاو، دوستان خود را از دست می دهد؛ زیرا هیچ دوستی نمی پسندد که دیگری در حریم خصوصی اش، تفتیش کند و به ویژه در پی عقیده های پنهانی او باشد. امام صادق(ع) در این باره به مسلمانان هشدار می دهد و آنان را از قطع پیوندهای دوستانه بر حذر می دارد.

«لا تفتش الناس عن أدیانهم فتبقی بلا صدیق»؛[9] از دین و آیین مردم پرس وجو مکن که بی دوست می مانی.

3. گسترش نفاق و میراندن الفت ها و ظهور تفرقه در جامعه


امام; پس از ذکر منزلت اتحاد و الفت انسانی و اسلامی ـ که زمینه ساز تعالی و پیشرفت اجتماعی است ـ خطرهایی را که جست وجوگری های باطل و عیب جویی های شیطانی به همراه دارند، یادآور می شود. افزون بر گسستن پیوندهای اجتماعی، باید از رشد اخلاق مبتنی بر خودخواهی واستکبارطلبی انسان یاد کرد. عیب جویان در جامعه آتش حسادت را بر می افروزند و کینه توزی و ستیزه جویی را رواج می دهند و نفرت و دشمنی را جایگزین محبت و تعاون و مدارا می سازند و افراد را نیز به سمت ریا و تظاهر و نفاق اجتماعی سوق می دهند. در چنین جامعه ای چگونه می توان انتظار اتحاد و انسجام داشت؟ بی گمان بدبینی ها و اضطراب ها و بی اعتمادی ها و بدنام سازی ها، مجال نمی دهد که دل ها گرایش دوستانه و صمیمانه داشته باشند.

یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام، سلام الله علیهم، که علاوه بر آن که خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه فاضله می باشد، توحید کلمه وتوحید عقیده است… این مقصد بزرگ… انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوّت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری؛ و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند و جمعیت به منزله یک شخص باشد و افراد به منزلة اعضا و اجزا[10] آن باشد… پر واضح است که این کبیره موبقه اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه فساد در جمعیت بدواند؛ درخت نفاق و دورویی در آن ها ایجاد کند… وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند.[11]

پیامبر اسلام و عدم تجسس، فرمان های الهی یا مأموریت های رسول اکرم6 ـ که بر محور توحید و الفت و اتحاد انسان ها قرار گرفته است ـ هرگز با شیوه ناپسند تجسس در حریم خصوصی دیگران سازگاری ندارد. پیامبر اسلام با اعلام این حقیقت، سیره کریمانه خود را از رویه منفی و خسران آمیز پیراسته می نمایاند.

«إنّی لم اُؤمَر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشقّ بطونهم»؛[12] من مأمور نیستم که دل های مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم.

رسول خدا در واقع به مسلمانان تعلیم می دهد که آنان رخصت ندارند که به نام دین و صیانت از ارزش های اخلاقی ـ اجتماعی اسلام، مرتکب گناه گشته و به هتک حیثیت دیگران بپردازند. وقتی که پیامبر تفتیش عقاید را نمی پسندد و آشکارسازی باطن مردمان را روا نمی داند، روشن است که کم ترین دخالت و کنجکاوی در حریم خصوصی مردم با آرمان های بعثت ابراهیمی او ناسازگار است. گفتنی است که مسلمانان تربیت یافته در مکتب پیامبر و قرآن کریم، بدین امر مهم پی برده بودند. حتی کسانی که دچار خطا و گناه شده بودند، می دانستند که اسلام به هیچ مسلمان یا کارگزاری اجازه ورود به خانه او را نمی دهد. زیرا قانون تکلیف هر کس را مشخص و معلوم کرده و نیازی به دخالت های ناروا نیست.

آورده اند که عمربن خطاب در مدینه شبگردی می کرد. صدای آواز خواندن مردی را از خانه ای شنید. از دیوار خانه بالا رفت و گفت: ای دشمن خدا! خیال کرده ای که خداوند برای تو گنهکار پرده پوشی می کند؟ آن مرد گفت: ای امیرمؤمنان! تو هم درباره من تند نرو. اگر من یک گناه کردم تو سه گناه مرتکب شدی. خداوند فرموده است: «تجسس نکنید» و تو تجسس کردی! و نیز فرموده است: «و از درها وارد خانه ها بشوید.» و تو از دیوار بالا آمدی و بدون اجازه بر من وارد شدی! درحالی که خداوند متعال فرموده است: «وارد خانه هایی جز خود نشوید، مگر آن که اجازه بگیرید و بر اهل آن ها سلام کنید.» عمر گفت: اگر تو را ببخشم دست از این کارها برمی داری؟ گفت: آری. خلیفه او را بخشید و 
از منزلش بیرون رفت.[13]

پیامبر اسلام تا آن جا به مسأله تجسس اهمیت می دهد و آن را نکوهیده می شمارد که حتی مسلمانان را از گفت وگوی تجسس آمیز با زنان بدکاره باز می دارد؛ زیرا ممکن است از این رهگذر به مسلمانی بهتان زده شود و او در ارتباط با خانواده و جامعه دچار مشکل شود.«لا تسألوا الفاجرة، من فجر بک؟ فکما  هان علیها الفجور، یهون علیها أن ترمی البرئ المسلم»؛[14] از زن بدکاره نپرسید، چه کسی با تو فسق کرد؟ زیرا همان گونه که به راحتی مرتکب فحشا می شود، به آسانی هم مسلمان بی گناهی را بدنام می کند.

4. بی اعتمادی مردم به تجسس گران

شکی نیست که استمرار تجسس گری در جامعه، سبب بی اعتباری شخص گشته و مردم به او بی اعتماد می شوند. نه تنها کسی رازی با او در میان نمی گذارد، بلکه تمایلی به مصاحبت و رفاقت با وی نخواهد داشت؛ زیرا او همواره می کوشد باطن افراد را افشا کند و آبروی دیگران را بازیچه هوس و منفعت و شهرت خود سازد.

امام خمینی در این باره چنین می گوید:

تمام معاصی از روی جهالت و نادانی و غفلت از مبادی آن و نتایج آن، از انسان صادر می شود. اما فایدة خیالی مترتب بر آن، آن است که انسان به قدر چند دقیقه، قضای شهوت نفسانی خود را در ذکر مَساوی مردم و کشف عورات آن ها کرده و با بذله گویی و هرزه سرایی، که ملایم با طبیعت حیوانی یا شیطانی است، صرف وقت نموده، مجلس آرایی نموده و تشفّی قلبی از محسودان نمودهاست… اما آثار آن در این عالم، آن است که انسان از چشم مردم می افتد و اطمینان آن ها از او سلب می شود. طباع مردم بالفطره مجبول به حبّ کمال و نیکویی و خوبی و متنفر از نقص و پستی و زشتی است. و بالجمله، فرق می گذارند بین اشخاصی که احتراز از هتک مستور و از کشف أعراض و سرایر مردم کنند، و غیر آن ها.[15]

یک بعد تجسس گری در زندگی شخصی مردم، سرگرم سازی خود به عیوب آنان است. همواره بذله گویان بی پروایی بوده اند که با سرک کشیدن به درون دیگران، وسیله سرگرمی و شادی و اتلاف وقت خود را فراهم می ساخته اند. اما بعد دیگر و خطرخیزتر تجسس را نباید از یاد برد. بسا کارگزارانی که خود یا دیگران را به گناه سنگین افشای باطن مردم می کشانند. بی گمان زیان این دسته قابل قیاس با زیان رسانی گروه نخست نیست؛ زیرا اینان کمترین عیب و زشتی و نقطه ضعف پنهانی افراد را زمینه اتهام آن ها می سازند. از این رو باید بر دست اندرکاران قضا و ضابطان قضایی نظارت مستمر داشت و آنان را نسبت به تکلیف شرعی و عرفی خود در قبال آبروی مردم آگاه ساخت. فرمان هشت ماده ای حضرت امام خمینی ـ که پیش تر از آن یاد شد ـ ناظر به همین ضرورت اجتماعی بود؛ ضرورتی که باید آن را ناشی و حاکی از رعایت مصالح اسلام و نظام تلقی نمود.

5. بدفرجامی اهل تجسس

حضرت امام از بدفرجامی تجسس پیشگان یاد می کند که کم کم خصلت و عمل تجسس در وجودشان به صورت ملکه شده است و رهایی از آن غیر ممکن بوده و یا محال می نماید. ایشان ضمن استعاذه، خاطرنشان می سازد که دشمنی و نفرت از تجسس، ممکن است در لحظه های مرگ شخص تجسس پیشه، سبب رؤیت حقایقی شود. بی تردید مشاهده منزلت اولیا و مقامات آن ها، او را نسبت به پروردگار دچار عداوت خواهد ساخت که عین خسران است.

پناه می برم به خداوند از غضب حلیم. بلکه ممکن است هتک حرمات مؤمنین و کشف عورات آن ها انسان را منتهی به سوء عاقبت کند؛ زیرا که اگر این عمل در انسان ملکه شد، تأثیراتی در نفس دارد که یکی از آن ها این است که تولید بغض و عداوت می کند نسبت به صاحبش؛ و کم کم زیاد می شود. و ممکن است این بغض و عداوت باعث شود که در وقت مردن که کشف بعض حقایق بر انسان شود و معاینه بعض عوالم را کرد، و پرده ملکوت برداشته شد، انسان به واسطه رؤیت مقامات آن ها و اکرام و اعظام حق تعالی از آن ها به حق تعالی بغض پیدا کند.[16]

 اندرز امام

تأمل در اندرز حضرت امام، به دست می دهد که از رهگذر محبت و دوست داشتن انسان ها می توان خویشتن را از مرداب تجسس در احوال شخصی مردم بیرون کشید و به رحمت فزاینده پروردگار دست یافت.

عزیزم، با بندگان خدا که مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلّع به خلعت اسلام و ایمانند، دوستی پیدا کن و محبت قلبی داشته باش. مبادا به محبوب حق دشمنی داشته باشی که حق تعالی دشمنِدشمنِ محبوب خود است و تو را از ساحت رحمت خود طرد می کند. و بندگان خاص خدا در بین بندگان مخفی هستند و معلوم نیست این دشمنی تو و هتک ستر و کشف عورت این مؤمن، برگشت به هتک ستر خدا نکند.[17]

راه درمانی که رهبر فقید انقلاب اسلامی برای بیماری روانی و اخلاقیِ تجسس گری و افشاگری های ناجوانمردانه ارائه می دهند، محبت است. جز از این طریق نمی توان مهار گسیختگی نفس را علاج کرد و حریم خصوصی مردم را نگه داشت؛ زیرا مهربانی مجال نمی دهد که کسی پرده عیوب دیگران را بالا بزند و از پخش خبرهای دروغ و راست پیرامون منش و کنش آنان لذت ببرد. و افزون بر آن دوست داشتن کسی سبب می شود که او را به هنگام لغزیدن دست گیری کرده و از آلودگی های اخلاقی و رفتاری باز داریم. علی بن ابی طالب(ع) در این باره چنین فرموده است:

«من أحبّک نهاک»؛[18] هر کس تو را دوست داشته باشد، تو را از زشتی ها باز می دارد.

بنابراین، زمینه پیدایش و گسترش تجسس های ناروا، بی مهری و بی اعتنایی به سرنوشت و موقعیت دیگران است. اگر محبت در دل ها رشد کند و نگاه های مهربانانه جایگزین نگاه های عیب جویانه شود، کسی به افشای رازها و احوال شخصی مردم نمی پردازد. البته نباید فراموش کرد که محبت پایدار و سودمند در گرو ایمان و اخلاص است؛ یعنی آن گاه می توان نسبت به درمان بیماری اخلاقی ـ اجتماعی تجسس اطمینان حاصل نمود که دیگران را برای خدا دوست داشته باشیم، نهبرای دنیا و منفعت های گذرا. پیامبر اکرم(ص) از اصحاب خود می خواست که مهر و نفرت خود را بر اساس ایمان استوار سازند و طعم حقیقت آن را بچشند.

«أحِبّ فی الله وأبغِض فی الله، ووال فی الله، وعاد فی الله. فإنّه لا تنال ولایة الله إلا بذلک ولا یجد رجل طعم الإیمان وإن کثرت صلاته وصیامه حتّی یکون کذلک. وقد صارت مؤاخاة الناس یومکم هذا أکثرها فی الدنیا. علیها یتواددون وعلیها یتباغضون»؛[19] به خاطر خدا دوست بدار و به خاطر خدا نفرت داشته باش، و به خاطر خدا دشمنی ورز؛ زیرا دوستی خدا جز با این ها به دست نیاید و آدمی تا چنین نباشد طعم ایمان را نچشد، هرچند نماز و روزه اش بسیار باشد. امروزه دوستی و برادری مردم با یکدیگر بیش تر به خاطر دنیا است. برای دنیا دوستی می کنند و برای دنیا با هم دشمنی می ورزند.

ممکن است تجسس گران ادعای دوستی و رفاقت داشته باشند و یا در شمار دوستان و معاشران باشند، اما به دلیل عدم اخلاص در دوست داشتن و آلودگی به انگیزه های نفسانی و دنیوی نمی توانند پایبند مسائل اخلاقی بوده و حریم دوستی را پاس دارند. آنان شخصیت ثابت و استواری ندارند و هرگاه منافعشان اقتضا کند، رشته دوستی را سست کرده یا می گسلند. از این رو است که در جلب اعتماد عمومی نسبت به خود، توفیق چندانی کسب نمی کنند و همواره در معرض اتهامند.

گمان بی جا، تجسس و غیبت

در تحلیل سه عامل آسیب رسان اجتماعی؛ گمان بیجا، تجسس و غیبتـ که قرآن کریم همگان را از آن باز می دارد ـ باید تجسس را حلقه میانی دانست؛ یعنی هر نوع تجسس ناروا، خواه ناخواه از یک گمان بی پایه، ریشه گرفته است. البته هر ذهنیت منفی نسبت به دیگران، پیوندی تنگاتنگ با عشق و نفرت آدمی دارد. در واقع، منفور یا محبوب بودن آنان در چشم و دل ما ذهنیتی منفی یا مثبت را از فرد منفور یا محبوب پدید می آورد. بنابراین، باید دانست که گمان گرایی در صورت قهر وکدورت شکل می گیرد و بعد به تجسس گری می انجامد که همان ظهور ذهنی ـ عینی نفرت نسبت به یک شخص خاص است. غیبت نیز از لحظه ها و قدم های تجسس آمیز تغذیه می شود. تا شخص غیبت کننده خبر تازه ای درباره کسی نداشته باشد، لب به سخن نمی گشاید. بنابراین غیبت کنندگان ناچارند که در تجسس گری چیره دستی داشته باشند، تا مخاطبان خود را از شنیدن غیبت و بدگویی شان مبهوت سازند. این جا است که می توان به راز کراهت غیبت در منظر خداوند پی برد. امام; در تعریف غیبت، نقل قولی فقهی دارد که قابل تأمل است.

شیخ محقق سعید شهید، در کشف الریبه می فرماید: از برای آن دو تعریف است: اول ـ و آن مشهور بین فقهاست ـ  : «هو ذکر الإنسان حال غیبته بما یکرهُ نسبته إلیه ممّا یُعدّ نقصاناً فی العرف بقصدالانتقاص والذم». و الثانی: «التنبیه علی ما یکره نسبته إلیه… الخ» حاصل معنی آن است که «غیبت عبارت است از ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزی که خوشایند نیست نسبت دادن آن را به سوی او، از چیزهایی که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او». و حاصل معنی دوم آن است که «آن عبارت است از آگاهی دادن بر چیزی که چنین باشد». و تعریف دوم اعم است از اوّل.[20]

ابوذر غفاری با پیامبر بزرگوار اسلام گفت وگویی درباره غیبت و مفهوم آن دارد که شنیدنی و نکته آموز است:

قلت یا رسول الله و ما الغیبة؟ قال: «ذکرک أخاک بما یکره». قلت: یا رسول الله فإن کان فیه الذی یذکر به؟ قال: «اعلم أنّک إذا ذکرته بما هو فیه فقد اغتبته وإذا ذکرته بما لیس فیه فقد بهتّه»؛[21]گفتم ای رسول خدا غیبت چیست؟ فرمود: یاد کردن برادر دینی خود به چیزی که خوشایند او نیست. گفتم ای رسول خدا، اگر آن عیب در او باشد، غیبت است؟ فرمود: اگر باشد، غیبت است و اگر نباشد که بهتان است.

بدین سان معلوم می شود که غیبت، گزارش گونه ای ناخوشایند از عیوب پنهان شخصیتی دیگران است. در پاسخ این پرسش که مواد خام این گزارش ها چگونه فراهم می شود؟ خواه ناخواه انگشت اشاره به سمت تجسس گرانی می رود که نه نگرش و احساس مهرورزانه ای دارند و نه پروا و تقوایی که آن ها را از هتک حرمت مردم باز دارد. در این جا دریغ است که حدیثی از امام سجاد(ع) درباره بهتان آورده نشود. آن حضرت، افراد تجسس پیشه و غیبت کننده را از کیفری در دنیا می ترساند که همان بهتان زدن دیگران به این دسته عیب جو است. در واقع، فرمایش امام سجاد(ع) بیانگر این حقیقت است که جامعه بر اثر تجسس و غیبت و گمان گرایی های بی اساس و انتقام گیری های شیطانی، مرزهای خود را از دست می دهد.

«من رمی الناس بما فیهم رموه بما لیس فیه»؛[22] هر کس به مردم عیبی را نسبت دهد که دارند، مردم به او عیبی را که ندارد، نسبت دهند.

امام و پرهیز از تجسس و غیبت دیگران

در این بخش، پاره ای از خاطره ها از امام نقل می شود که نمودار ضرورت پرهیز از تجسس و غیبت در جامعه است.

1. امام می فرمودند: حتی شما اگر برای کشف مواد مخدر به خانه کسی می روید، موظف نیستید که آلبومش را ببینید، یخچالش را نگاه کنید و حتی اگر گناهی کرده باشد، موظف نیستید که او رابگیرید و افشا کنید.[23]

حضرت امام در این جا، مرز تکلیف قانونی جست وجوگران را مشخص می سازد و آنان را از خودسری و عیب جویی در زندگی خصوصی دیگران باز می دارد؛ زیرا گسترش این مرزشکنی ها، خواه ناخواه عرصه اخلاق عمومی جامعه را فرا می گیرد و اساساً قباحت گناه از بین می رود.2. تجسس از احوال اشخاص در غیر مفسدین و گروه های خراب کار مطلقاً ممنوع است و سؤال از افراد به این که چند معصیت نمودی، چنانچه بنا به بعضی گزارشات این نحوه سؤالات می شود، مخالف اسلام و تجسس کننده معصیت کار است. باید در گزینش افراد این نحوه امور خلاف اخلاق اسلامی و خلاف شرع مطهر، ممنوع شود.[24]

امام خمینی هرگونه ورود به حریم و خلوت افراد را مغایر با شرع و اخلاق محمدی می دانست؛ زیرا اعتراف و توبه انسان در پیشگاه الهی است؛ نه در حضور کسی که خود مانند او آلوده به گناه و تجاوز از مرز قانون اسلام است. آگاهی از نقطه ضعف های شخصیتی و رفتاری دیگران ـ که پنهان است ـ بسا مورد سوء استفاده تجسس کننده قرار گرفته و او را به گناهان بزرگ تری می کشاند. ممنوعیت این شیوه غیر اخلاقی از جانب امام، به منظور پاک سازی فضای فرهنگی و اجتماعی نظام جمهوری اسلامی صورت گرفت که پیوسته هدف توطئه های دشمن بوده است:

احتمال نفوذ شیاطین در این نحو مسائل، قوی است که برای مشوّه نمودن چهره نورانی اسلام یا جمهوری اسلامی به این امر اقدام نموده اند.[25]

3. روزی امام در درس تشریف آوردند و به قدری ناراحت بودند که نفس ایشان به شماره افتاده بود. درس نگفتند و به جای درس، نصیحت تندی نمودند و رفتند. و تب مالتی که داشتند عود کرد و سه روز درس نیامدند؛ چرا؟!! چون شنیده بودند یکی از شاگردان ایشان درباره یکی از مراجع غیبتی کرده بود.[26]

غیبت یک مسلمان از نظر امام خمینی، همواره حرکتی ناپسند تلقی شده و خشم و کراهت ایشان را عیان می کرد. پیدا است که پیامد هر غیبت در جامعه، با توجه به موقعیت غیبت شونده، سنجیده می شود. غیبت یک مرجع تقلید، در واقع سبب وهن اسلام و قرآن در جامعه و حوزه های علمیه خواهد بود. از این رو امام با همه علاقه ای که به درس و نظم در آن دارد، به عنوان اعتراض از مسند تدریس بلند می شود تا از گسترش بدگویی در غیاب مراجع شیعه پیش گیری کند.

منبع: اصول اخلاق اجتماعی اسلام از منظر امام خمینی، ابوالفضل هدایتی، موسسه تنظم و نشر آثار امام، ص 38-54

 نظر دهید »

اهمّیت،ضرورت و فوائد برنامه ریزی در اسلام

19 دی 1397 توسط سمیه محمدی

در عصر ارتباطات و پیشرفت های شگرف برای کسب علم و دانش و رشد فکری و اجتماعی و معنوی و هرکاری، انسان نیاز به برنامه ریزی و تنظیم اوقات دارد. اسلام به عنوان کاملترین دین الهی که برای بشریت آمده بر مسئله برنامه ریزی تأکید و پافشاری نموده است.

 

1ـ سفارش علی(ع) به نظم در واپسین لحظات
علی(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، و همه فرزندانش و تمامی کسانی که وصیّت نامه حضرت به آنان می رسد این گونه وصیّت کرد: «اوصیکما…بتقوی اللّه و نظم امرکم؛(1) شما دو نفر را به تقوای الهی و نظم و برنامه ریزی در کارها سفارش می کنم.»

 

2ـ مؤمن باید برنامه ریزی داشته باشد
علی(ع) فرمود: «للمؤمن ثلاث ساعاتٍ: فساعة یناجی فیها ربّه و ساعةٌ یرمّ معاشه و ساعة یخلّی بین نفسه و بین لذّتها فیما یحلّ و یجمل؛(2)سزاوار است مؤمن را سه زمان باشد: زمانی که در آن با پروردگارش راز و نیاز کند، و زمانی که هزینه های زندگی را تأمین کند، و زمانی را به خوشی های حلال و زیبا، اختصاص دهد.»

امام صادق(ع) فرمود: «در حکمت آل داوود، چنین آمده است، سزاوار است مسلمان خردمند زمانی را به اعمال میان خود و خداوند اختصاص دهد و زمانی را با خوشی های حلال سپری کند که این زمان، کمک به آن دو وقت خواهد بود.»(3)

 

ضرورت برنامه ریزی
در منابع اسلامی به چند جهت برنامه ریزی را ضروری و لازم دانسته است.

1ـ عمر و زمان به سرعت در حال گذشت است و گذشت آن محسوس نیست
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

علی (ع) فرمود: «الفرصة تمرّ مرّ السّحاب؛(4)زمان و فرصت همچون ابر در حال گذر است.»

بر لب جوی نشین و گذر عمر ببینکاین اشارت زجهان گذرا ما را بس

2ـ عمر و زمان قابل بازگشت نیست و به هیچ طریقی نمی توان آن را برگرداند.
علی(ع) فرمود: «الفرصة سریعة الفوت، و بطیئة العود؛(5) فرصت به سرعت می گذرد و به کندی بر می گردد.»

3ـ زمان با هیچ چیز قابل معاوضه نیست.
علی (ع) فرمود: «الفرصة غنمٌ؛(6)زمان و فرصت غنیمت و منفعتی است (که با چیزی قابل معاوضه نیست.)»

هر سرمایه ای را انسان از دست دهد قابل جبران است جز سرمایه عمر و زمان که قابل جبران نیست.

فخررازی در ذیل آیه «والعصر انّ الانسان لفی خسرٍ؛(7) به عصر سوگند که انسانها هم در زیانند.» چنین می گوید: «یکی از بزرگان پیشین می گوید: معنی این سوره را من از مرد یخ فروشی آموختم که فریاد می زد و می گفت: «ارحموا من یذوب رأس ماله ارحموا من یذوب رأس ماله؛رحم کنید به کسیکه سرمایه اش ذوب می شود، رحم کنید به کسی که سرمایه اش ذوب می شود.» پیش خود گفتم: این است معنی «انّ الانسان لفی خسرٍ» عصر و زمان بر او می گذرد و عمرش پایان می گیرد و ثوابی کسب نمی کند و در این حال زیانکار است.»(8)

گویند: گدائی در مغازه مردی آمد به او گفت: یک گونی از این گردوها را به من عطا کن. صاحب مغازه گفت: گدای ناشی! کجا دیده ای یک گونی گردو را به عنوان گدایی به گدا بدهند؟ گدا کنار گونی نشست گفت: اجازه میدهی دانه ای از آنها را بردارم، صاحب مغازه گفت: بردار، دوباره گفت: دومی را اجازه می دهی….صاحب مغازه گفت: گویا همان یک گونی را می خواهی یکی یکی از من بگیری.

روزگار هم سرمایه ما را لحظه به لحظه از دست ما می برد بدون اینکه متوجه آن باشیم.

افسوس که ایام جوانی بگذشتحالی نشد و جهان فانی بگذشت

مطلوب همه جهان، نهان است امروزدیدی همه عمر در گمانی بگذشت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رسول خدا(ص) فرمود: «انّ العمر محدودٌ لن یتجاوز احدٌ ما قدر له…؛(9) عمر محدود است هیچ کس از مقداری که برای او تعیین شده است رد نمی کند.»

و فرمود: «کن علی عمرک اشحّ منک علی درهمک و دینارک؛(10) بر عمر (و زمان) حریص تر باش تا نسبت به درهم و دینار.»

4ـ مدیریت زمان نشانه رشد اجتماعی و عامل سعادت اخروی است
رسول خدا(ص) فرمود: «انّ عمرک مهر سعادتک ان انفذته فی طاعة ربّک؛ عمر (و زمان) قیمت و بهای سعادت تو است اگر (بابرنامه ریزی) در مسیر طاعت خدا به کار گرفته شود.»

و در جای دیگر فرمود: «احذروا ضیاع الاعمار فیما لایبقی لکم ففائتها لایعود؛(11) از ضایع کردن عمر در چیزی که ماندگار نیست پرهیز کن چرا که عمرهای از دست رفته قابل برگشت نیست.»

5 ـ لزوم انجام کارها در وقت خودش
لازم است هر کاری در زمان مقرر و مناسب خود انجام گیرد و این امر بوسیله برنامه ریزی میسر می گردد.

 

 

 

 

 

رسول خدا(ص) فرمود: «الامور مرهونةٌ باوقاتها؛(12) هر کاری در گرو زمان خودش است.» از طرف دیگر اگر فرصت دادی و با برنامه ریزی در زمانش انجام ندادی دچار حزن و اندوه می شود.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اضاعةٌ الفرصة غصّةٌ؛(13) ضایع کردن فرصت (در مسیر غیر صحیح) غصّه می آورد.»

و فرمود: «ترک الفرص غصصٌ؛(14) ترک فرصت ها (و بهره برداری نکردن) غصّه ها در پی دارد.»

6ـ راه رسیدن به موفقیّت
معروف است که امام راحل(ره) آن قدر منظم بود که عرب مغازه دار بازار هویش نجف، با آمدن او ساعت خود را تنظیم می کرد.

«مارون کور» با برنامه ریزی دقیق، یکی از آثارش را در ضمن رفتن از خانه بیماری به خانه بیمار دیگر نوشت.»(15)

و دکتر «برزی» زبان فرانسوی و ایتالیایی را هنگام رفتن به اداره و بازگشت از آن یاد گرفت.»(16)

شیخ انصاری با برنامه ریزی که داشت علاوه بر کارهای اصلی، هر روز یک جزء قرآن، یک نماز جعفر طیّار، زیارت جامعه و زیارت عاشورا می خواند.(17)

7ـ از لحظات عمرمان پرسش می شود
علی(ع) فرمود: «انّ عمرک عدد انفاسک و علیها رقیب یحصیها؛(18) عمرت همان تعداد نفسهای تو است که بر آن نگهبانی است که آن را شمارش می کند.»

رسول خدا(ص) فرمود: «لاتزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسئل عن اربعٍ عن عمره فیما افناه و عن شبابه فیما ابلاه…؛(19) بنده در روز قیامت، گام از گام بر نمی دارد مگر آن که از چهار چیز پرسیده شود: از عمرش که چگونه سپری ساخته، و از جوانی اش که چگونه هدر داده است…»

 

فوائد برنامه ریزی
برنامه ریزی فوائد گرانسنگ فراوانی

 

 

 

 

دارد که به اهم آنها اشاره می شود.

1ـ اولویت های زندگی مشخص می شود
یقیناً کارهای زندگی انسان یک دست نیست، برخی مهمتر است، برخی مهم، و برخی اهمّیت کمتری دارد، برنامه ریزی اولویت ها و اهم ها را مشخص می کند.

در شرع اسلام هم توصیه شده که در تزاحم کارها اهم را انتخاب کنید، آنگاه فالاهم را علّامه طباطبایی وقتی تفسیر المیزان را می نوشتند، ابتدا بی نقطه می نوشتند، بعد که مرور مجدد می کردند، آن را نقطه گذاری می کردند. از ایشان علّت این کار سؤال شد، گفتند: من حساب کرده ام اوّل که بی نقطه می نویسم و بعد در مرور نقطه می گذارم، چند درصد در وقتم صرفه جویی می شود.(20)

2ـ تمام اوقات انسان مفید و مؤثر می شود
انسان در برخی حالات توان کارهای سنگین را دارد و در برخی حالات لازم است به کارهای سبک تر و کارهای مطالعاتی راحت تر، بپردازد، اگر برنامه ریزی در کار باشد تمام آنات انسان مفید و مثمر خواهد بود.

علی(ع) فرمود: «رحم اللّه امرءاً علم انّ نفسه خطاه الی احبه فبادر عمله و قصّر امله؛(21) خدا رحمت کند مردی را که بداند نفس های او گامهای او به سوی مرگ است پس بر انجام عملش مبادرت بورزد و آرزوها را کوتاه کند.»

مرحوم امام خمینی، تحریر الوسیله را در حال تبعید در ترکیه نوشتند. مرحوم فیض کاشانی کتاب شعر طاقدیس را در مسیر راه سرویس بهداشتی (مستراح) می سراید. و یکی از بزرگان در وقتی که غذا داغ بود ناگزیر بود، درنگ کند تا غذا سرد شود به نوشتن می پرداخت، به تدریج که نوشته هایش زیاد شد، آنها را به چاپ رساند و ان را «پنج دقیقه های قبل از غذا» نام نهاد.(22)

3ـ امکان ذخیره سازی وقت فراهم می شود
برنامه ریزی باعث می شود هر کار در جای خود انجام و به اندازه خود وقت ببرد، در نتیجه امکان ذخیره سازی وقت فراهم است. علی(ع) فرمود: «الامور مرهونة باوقاتها؛(23) کارها در گرو اوقات خود می باشد»

یعنی هر کار باید با برنامه ریزی در وقت و زمان خود انجام گیرد.

و مناسب است هر کسی در برنامه ریزی روزانه در پازل یا جورچین زمان هر کار را مشخص کند، زمان کار، زمان مطالعه، زمان عبادت و خواندن قرآن و دعا، زمان استراحت و خواب، زمان تفریح و ورزش، زمان روابط خانوادگی و اجتماعی، و ساعتی نیز برای خلوتم در نظر بگیرم.

مرحوم استاد مطهری برنامه ریزی دقیق داشت از جمله در شبانه روز ساعتی را برای رسیدن به مشکلات فرزندان خویش قرار داده بود و بر انجام فرائض دینی آنان نظارت دقیق داشت. در کنار تهجد و تدریس مطالب قابل توجه را در فرصت های مناسب و به طور منظم یادداشت می کرد.(24)

گویند از طلبه پرسیدند متأهل شدن شما بر وقت و فراگیری درس شما اثر منفی نگذاشته است در جواب گفت: بر عکس وقت من افزوده شده است. چرا که زمانهایی را که صرف شستن لباس و نظافت حجره و آماده نمودن غذا می کردم، اکنون از آن برای فراگیری علوم استفاده می کنم و همسرم کار شستن و نظافت….را انجام می دهد.

4ـ سریعتر و مطمئن تر به هدف رسیدن
کسی که برنامه ریزی دارد، طبق برنامه حرکت می کند و در طول روز استهلاک و هدر دادن وقت ندارد به سرعت تلاش می کند به برنامه های خود برسد و همین امر باعث می شود که با سرعت و هدف خود نزدیک تر شود؟

5 ـ امکان ارتباط با مردم و خدا فراهم می شود
بسیارند کسانی که می گویند موفق نمی شویم در روز مقداری قرآن بخوانیم و یا مناجات و دعا با خدا داشته باشیم، رازش این است که برنامه ریزی ندارند. اگر ساعتی را در روز مخصوص خواندن قرآن و دعا قرار دهند یقیناً موفق خواهند شد.

شیخ انصاری با این که مرجع تقلید است و از مادر خویش سرپرستی می کند و به کار درس و تعلیم خود می رسد با این حال هر روز یک جزء قرآن، نماز جعفر طیار، زیارت جامعه و زیارت عاشورا می خواند.(25) چرا که برنامه ریزی دارد. و همین طور برای سر زدن به خویشاوندان و یا سرکشی از مردم در محل تبلیغی، نیاز به برنامه ریزی و اختصاص وقت داریم.

6ـ کم شدن استرس ها و فشارهای روانی
در طول روز اگر انسان هم مشغول انجام کارها باشد و هم برنامه ریزی قبلی نداشته باشد دچار اضطراب و استرس می شود ولی اگر از قبل برنامه ریزی داشته در حین انجام کار دچار اضطراب نمی شود گاهاً با برخی از دوستان طلبه برخورد می کنیم که مثلاً نمی دانند برای شبهای قدر چه سخنرانی و چه برنامه ای داشته باشند، همین امر باعث می شود مطالعات آن شب و روز با اضطراب انجام گیرد. طبیعةً از کیفیت مطلوب برخوردار نخواهد بود. ولی اگر از اول ماه مبارک برنامه ریزی داشته باشد در آن شب دچار استرس نخواهد شد.

آقایی می گفت: من در قم هم که هستم می دانم برای شب عاشورا و یا مثلاً شب قدر در ایّام تبلیغی چه سخنرانی داشته باشم لذا سعی می کنم در طول مطالعات سالم، سخنرانی انتخاب شده جذّاب و پرمحتوا کنم با جمع آوری مطالب جدید و جذاب.

7ـ به تمام کارها می رسیم
برنامه ریزی دقیق و همه جانبه نگر، باعث می شود که برای هر کاری زمانی در نظر گرفته شود، هیچ کاری از قلم نیفتد.

برای همه اتفاق افتاده که برخی کارها را هر روز می خواهیم انجام دهیم ولی موفق نمی شویم بخاطر عدم برنامه ریزی و اختصاص وقت به آن کار.

از بزرگی پرسیدند نماز شب بخوانیم بهتر است یا شب را مطالعه کنیم، در جواب گفت: کاری کنید که هم نماز شب بخوانید و هم مطالعه کنید.

مرحوم علّامه طباطبایی حتی در شب قدر نیز برنامه مطالعاتی داشت به این جهت تفسیر وزین المیزان در شب قدر به پایان می رسد.

استاد حسن زاده آملی در ذیل این عبارت علّامه طباطبایی «تمّ الکتاب واتفق الفراغ من تألیفه فی لیلة القدر المبارکه…» طلّاب عزیز ما سرمشق بگیرند که حضرت علّامه طباطبایی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیاء می کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید. آری :

به هوس راست نیاید به تمنّی نشود کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد

و اضافه می کند که صاحب جواهر، شیخ حسن نجفی نیز کتاب «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام…» را در شب قدر به پایان می رساند.»(26)

ابویعلی جعفری داماد شیخ مفید (ره) درباره شیخ مفید می گوید: «او جز پاسی از شب نمی خفت آنگاه به پا می خاست و نماز می گزارد، کتاب می خواند، یا درس می گفت یا قرآن تلاوت می کرد.»(27)

و حسن ختام این بخش را خاطره ای از امام خمینی(ره) قرار می دهیم:

فرشته اعرابی نوه امام می گوید: «امام در طول شبانه روز حتی یک دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعیین شده نداشتند با توجه به این شرایط سنّی و میزان فعالیتی که داشتند بازهم ساعت خاصی را در سه نوبت ـ هر کدام نیم تا یک ساعت ـ به اهل منزل اختصاص داده بودند که هر کدام از ما که مایل بودیم، خدمت ایشان می رسیدیم و مسائل خودمان را مطرح می کردیم. امام در این ساعات معمولاً از نظر فکری و روحی به خانواده توجّه داشتند، هیچ سؤالی را بی جواب نمی گذاشتند…»(28)

 

 

اصول برنامه ریزی
برای برنامه ریزی بهتر برای کارهای زندگی روزمرّه و استفاده بهینه از زمان، ضروری است به اصول و قواعدی که ما را یاری می رساند به جدّ توجه داشته باشیم.

1ـ توجه به کوچک ترین واحد زمان
نوع نگرش به زمان گویای روشن استفاده از آن است، گاه در برنامه ریزی زمان را به صورت روز و هفته و ماه و سال می بینیم که این برنامه ریزی دقیقی نیست و منجر به هدر رفتن وقت و زمان می شود، گاه به صورت ریزتر ملاحظه می شود. در برنامه ریزی دقیق و ظریف باید کوچکترین واحد زمان را از ثانیه و لحظه و دقیقه مشخص کنیم.

برنامه ریزی دقیق و خوب یعنی نجات دادن و ذخیره سازی وقت در پرتو نگرش و توجّه به کوچکترین واحد زمان. می گویند: آیت اللّه آخوند ملّا علی همدانی برای وقت خود ارزش بسیار قائل بود حتی از فرصتهای کوتاه هم استفاده می کرد و معمولاً هر جا می رفت کتابی زیر بغلش بود.(29)

در شرح حال ابوریحان بیرونی آمده است: آنی از اشتغالات علمی غفلت نکرد و دسشن از تحریر و زبانش از تقریر و مغزش از فکر و چشمش از مطالعه فراغت نداشت یکی از دوستان ابوریحان در حال احتضار بر وی وارد شد. آن حکیم علم دوست و تشنه معرفت مسأله ای ریاضی از وی پرسید.

او گفت: «در این حال چه جای سؤال است حکیم گفت: وداع دنیا با علم به این مسأله بهتر است از وداع با جهل به آن او پاسخ سؤال را گفت و از نزد او خارج شد و در اثنای راه بود که ابوریحان از دنیا رفت.»(30)

علی(ع) فرمود: «انّ عمرک عدد انفاسک و علیها رقیبٌ یحصیها؛(31) عمرت همان (تعداد) شماره های نفس تو است که بر آن مراقبی گمارده شده است تا آن را شمارش کند.»

2ـ اولویت بندی کارها
کارهای روزانه ما سه گونه اند: الف: امور فوری و اهم ب: کارهای مهم و متوسط، ج: امور عادی و معمولی و غیر مهم. اگر کارها درست اولویت بندی شود در موضوعات جزئی و بی اهمّیت وقت صرف نمی شود بلکه برای وظائف اهم و مهم سرمایه گذاری می شود.

علی(ع) در این زمینه می فرماید: «من اشتغل بغیر المهم ضیّع الاهمّ؛(32) هر کس به چیزی که مهم نیست بپردازد، آنچه را که اهمّیت بیشتری دارد از دست می دهد.»

و در جای دیگر فرمود: «شرّ ما شغل به المرء وقته الفضول؛(33) بدترین چیزی که آدمی وقت خود را صرف آن می سازد، کارهای اضافی است.»

3ـ صرفه جویی در زمان
صرفه جویی یعنی جلوگیری از هدر رفتن وقت و بهره صحیح و کامل از زمان و وقت بردن است.

برای رسیدن به این امر لازم است سارقان وقت و زمان را شناسایی و مهار کنیم که اهم آنها از این قرار است.

الف:تعارفات
تعارفهای بیش از حد و نبودن شهامت نه گفتن نابودگر فرصت ها به شمار می رود. عامل ناتمام ماندن کارها به حساب می آیند.

ب: تلفن های غیر ضروری
تلفن و همراه، ابزار سودمندی است که حتی می تواند عامل صرفه جویی در وقت باشد ولی گفت و گوهای طولانی، حاشیه روی های بی مورد و حتی استفاده مکرّر از آن خصوصاً اِس و مس ها به خستگی روانی، تحلیل قوا، وقفه در کارها، و در نتیجه موجب هدر رفتن وقت و زمان می شود.

ج: ملاقات هایی که بدون برنامه قبلی در محیط کار و یا جاهای دیگر واقع می شود
د: خود محوری: هم باعث اتلاف وقت می شود از این جهت که از تفویض کار به دیگران خودداری می شود و هم سبب فشار عصبی و تنش های روانی می گردد.

هـ: آماده نبودن لوازم
لوازم مورد نیاز هر کاری را قبل از شروع کار آماده کنیم و گرنه باعث اتلاف وقت می شود.

و: ارتباط با افراد ناباب
از ارتباط با افرادی که با خودخواهی، بی توجهی و حماقت وقت انسان را می دزدند خودداری کنیم.

ح: استفاده نبردن از بیکاری
از زمان بیکاری ناخواسته همچون قرار گرفتن در صف ها…به نحو مناسب مانند مطالعه، حفظ شعر، قرآن و دعا…استفاده کنیم.

ک: انرژی را تقسیم نکردن
بسیاری از افراد در ساعات آغازین صبح انرژی بیش از حد مصرف می کنند و در ساعات باقیمانده بر اثر خستگی مفرط زمان را از دست می دهند.

رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رودرهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

ل: فهرست کار را آماده نکردن
هر شب کارهای فردای خود را فهرست کنیم و گرنه باعث اتلاف وقت می شود.

م: عدم اولویت گذاری
مشخص نبودن اولیت ها نیز سارق وقت است.(34)

چرا که بدون اولویت بندی وقت صرف موضوعات جزئی و بی اهمّیت خواهد شد و همین طور پشت گوش اندازی ها، میهمان ناخوانده، اطلاعات ناقص، خستگی و استرس و…. سارقان وقت هستند.

4ـ برکت و توفیق
در فرهنگ اسلامی در اصول برنامه ریزی به دو نکته مهم توجّه شده است که می تواند به عنوان یکی از اصول برنامه ریزی مطرح باشد.

الف: برکت
«برکت در حقیقت خیری است که در چیزی پایدار و همراه آن است، مانند برکت در نسل، که به معنای فراوانی نسل و فرزندان یا جاودانه ماندن نام به سبب آن است. برکت در غذا آن است که به طور مثال گروه زیادی با آن سیر شوند و برکت در وقت آن است که کاری در آن بگنجد که معمولاً در وقتی همانند آن نمی گنجد.»(35)

بر این اساس است که یک شب قدر برابر است با هزار ماه، و اعمال در آن شب از همین مقدار ثواب برخوردار است.

برای مراعات برکت، خوب است بدانیم انجام کارها و عمل در زمانهای مثل ماه رمضان، شب قدر، ماه مبارکی چون شعبان، رجب، عید، جمعه،…همراه با برکت است، قرآن خواندن، با وضو بودن، صله رحم، سحرخیزی، دوری از گناه، خوش خلقی و…می توانند عامل برکت عمر و وقت باشند.

بر عکس،گناه، بدنمازی و بی نمازی، ترانه گوش دادن، بودن سگ در منزل و… عامل بی برکتی وقت و عمر است.

ب: توفیق
توفیق الهی که به معنای ردیف شدن اسباب و وسیله کار و عدم مانع برای آن است در برنامه ریزی شدیداً مورد توجّه قرار می گیرد.

علی(ع) فرمود: «لاینفع اجتهاد بغیر توفیقٍ؛(36) تلاش (و برنامه ریزی) بدون توفیق فائده ندارد.»

درباره توفیق در روایات به این عناوین بر می خوریم:

1ـ توفیق عنایت و کمک است.

2ـ توفیق رحمت الهی است.

3ـ توفیق اولین نعمت است.

4ـ توفیق اساس سعادت است.

5 ـ پیشوایی چون توفیق نیست.

6ـ از توفیقات حفظ تجربه است.

7ـ عافیتی بالاتر از توفیق نیست.

8 ـ طاعت و بندگی جز با توفیق میسر نیست.

9ـ توفیق عقل را زیاد می کند و یاری می رساند.(37)

 

نکات مهم در برنامه ریزی
1ـ ظرافت و دقت
در موفقیّت هر کاری، برنامه ریزی امکانات، تلاش و…لازم است امّا هیچ چیزی به اندازه برنامه ریزی دقیق در موفقیّت و انجام کارها مؤثر نیست.

علی(ع) می فرماید: «التّلطّف فی الحیلة اجدی من الوسیلة؛ ظرافت و دقّت در برنامه ریزی بهتر از امکانات است.»

قرآن کریم درباره اصحاب کهف که از خواب طولانی بیدار شدند یکی از آنها گفت: «اکنون یک نفر را با این سکه ای که دارید به شهر بفرستید تا بنگرد کدامین نفر از آنها غذای پاکتری دارند، از آن مقداری برای روزی شما بیاورد، امّا باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد، چرا که اگر آنها از وضع شما آگاه شوند سنگسارتان می کنند، یا به آیین خویش شما را باز می گردانند…»(38)

در این آیه هم از برنامه ریزی اصحاف کهف خبر داده و هم از دقّت و ظرافت کاری آنها در برنامه ریزی که باید از غذای پاک و حلال خریداری شود، و در رفت و آمدها مسئله امنیتی را مراعات کند و…این ها دقت ها و ظرافت های برنامه ریزی است.

2ـ تفکر و تدبر
برنامه ریزی خوب و عمیق و همه جانبه زاییده فکر خوب و ژرف اندیشانه است اگر کسی بخواهد برنامه ریزی خوبی داشته باشد باید در مورد آن کار، جوانب آن، عاقبت و آینده آن خوب فکر کند، البته از این نکته نیز غافل نشود که فکر زیاد و دقّت و عاقبت اندیشی بیش از حد انسان را دچار وسواس می کند.

علی(ع) فرمود: «الحیلة فائدة الفکر؛(39) چاره اندیشی حاصل اندیشیدن است.»

 

هر چیز چاره ای دارد

در زندگی انسان گاه انبوه مشکلات سر راه انسان سبز می شود که ممکن است انسان مأیوس شود و یا خود را در بن بست ببیند، ولی باید توجّه داشت که می توان با برنامه ریزی و چاره اندیشی کارها را سامان داد و گره ها را یکی پس از دیگری باز کرد.

علی(ع) فرمود: «لکلّ شی ءٍ حیلةٌ؛(40) هر چیزی چاره ای دارد.»

در قدیم گاهی برخی علما برای مطالعه در شب ها چراغ نداشتند با این حال برای مطالعه خویش برنامه داشتند، محدّث بزرگ سید نعمت اللّه جزایری می گوید:

ما در روشنایی ماه کتاب می خواندیم و من کتابهای کافیه و شافیه و الفیّه ابن مالک را حفظ می کردم و شبهایی که روشنایی ماه نبود کتابهایی را که حفظ کرده بودم از حفظ تکرار می کردم، در تابستان گاهی تا اذان صبح مطالعه می کردم و بعد اذان می خوابیدم آنگاه به تدریس می پرداختم.(41)

3ـ مشورت
مشورت و کمک گرفتن از نظرات و تجربیات دیگران اصل مهمی است در اسلام، خصوصاً در برنامه ریزی های گروهی، مشورت امر ضروری تر است چون هم باعث غنای برنامه ریزی می شود و هم عامل جذب و همکاری دیگران. علی(ع) زیبا فرموده، آنجا که می گوید: «من جهل وجوه الآراء اعیته الحیل؛(42) کسی که از آرای گوناگون آگاه نباشد(چاره اندیشی نتواند و) برنامه ریزی او را خسته خواهد کرد.»

قرآن صریحاً به پیامبر اکرم(ص) دستور می دهد، که در برنامه ریزی اجرای احکام و امورات با مردم مشورت کن.

«و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی اللّه؛(43) با آنها در کارها مشورت کن امّا هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکّل کن.»

چنانکه در جنگ بدر لشکر اسلام طبق فرمان پیامبراکرم(ص) می خواستند در نقطه ای اردو بزنند یکی از یاران حضرت به نام (حباب بن منذر) عرض کرد ای رسولخدا(ص) این محلی را که برای لشکرگاه انتخاب کرده اید طبق فرمان خداست که تغییر آن جایز نباشد و یا صلاحدید خود شما می باشد.

پیامبر(ص) فرمود: «فرمان خاصی در آن نیست، عرض کرد: اینجا به این دلیل و آن دلیل جای مناسبی برای اردوگاه نیست دستور دهید لشکر از این محل حرکت کند و در نزدیکی آب برای خود محلّی انتخاب نماید، پیغمبر نظر او را پسندید و مطابق رأی او عمل کرد.»(44)

4ـ به هم نزدن برنامه
برنامه ریزی وقتی ظریف و دقیق بود، باید با جدّیت تمام اجرا و عملی گردد به هیچ وجه اجازه ندهیم کارهای دیگر مانع انجام آن گردد. به این خاطره توجّه کنید.

یکی از دوستان شهید رجایی می گوید: در سال 52 یا 53، روزی به اتفاق رجایی برای خوردن ناهار قرار گذاشتیم وقتی به خیابان ولی عصر، سه راه شهید بهشتی رسیدیم. ناگهان رجایی گفت: «ماشین را نگهدارید!» ماشین را متوقف کردیم. گفتم چه شده است؟ گفت: بریم مسجد و نماز بخوانیم.

گفتم: رفقا منتظرند: گفت: واللّه من با خدای خود عهد کرده ام که همیشه قبل از نهار، نماز ظهر و عصر را بخوانم. قبل از شام، نماز مغرب و عشاء را، و قبل از صبحانه نماز صبح را بخوانم، و اگر یک روز این برنامه را ترک کردم به عنوان جریمه یک روز، روزه بگیرم. شما که راضی به جریمه شدن من نیستید.»(45)

معروف است که امام راحل، در پاریس در حال مصاحبه با خبرنگاران بودند وقتی متوجه وقت نماز می شود مصاحبه را قطع می کند و نماز را اقامه می کند.

و از آقای فرقانی یکی از اطرافیان امام راحل نقل شده که در روز رحلت آقا مصطفی فرزند برومند امام راحل برنامه ملاقات با فقیری را که بنا بود به او کمک شود ترک نکرد.

 

5 ـ توکل و توسّل
با همه برنامه ریزیهای دقیق در انجام کارها تکیه بر خدا باشد تا او توفیق را رفیق انسان سازد. علی(ع) فرمود: «لاینفع اجتهادٌ بغیر توفیق؛(46) تلاش (در کنار برنامه ریزی) بدون توفیق (الهی) سود نخواهد بخشید.(و به جایی نخواهد رسید).»

لذا قرآن کریم وقتی دستور مشاوره به پیامبر اکرم(ص) را می دهد، که در اجرای احکام دستورات الهی و برنامه ریزی آن با مردم مشورت کن می فرماید: «فاذا عزمت فتوکّل علی اللّه انّ اللّه یحبّ المتوکّلین؛(47) امّا هنگامی که (با برنامه ریزی) تصمیم گرفتی بر خدا توکّل کن زیرا خداوند متوکّلان را دوست می دارد.»

و همین طور توسّل به پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) در کنار برنامه ریزی و تلاش فراموش نشود.

 

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
نهج البلاغه، محمد دشتی، نامه 47، ص558.

2. . همان، حکمت 390، ص 724.

3. . کافی، کلینی، بیروت، دارصعب و دارالتعارف، 1401 ق، ج 5، ص87، ح 1.

4. . نهج البلاغه، حکمت 2، منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم دارالحدیث، ص 403 ح 4984.

5. . منتخب میزان الحکمه، ص 403، ح 4985.

6. . همان، ص 403، ح 4987.

7. . سوره والعصر، آیات 2 - 1.

 

8. . تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 85 به نقل از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیّه، ج 27، ص 296.

9. . منتخب میزان الحکمه، ص 371، تنبیه الخواطر.

10. . منتخب، ص 371، مکارم الاخلاق، ج 2، ص 364 ح 2661.

11. . منتخب میزان الحکمه، ص 371، ح 4597.

12. . بحار، محمد باقر مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، ج 77، ص165، ح 2، منتخب میزان، ص 403.

13. . نهج البلاغه، حکمت، 118.

14. . بحار، ج 77، ص 165، ح 2.

15. . چهل مجلس، احمد دهقان، قم، انتشارات ناصر، 1382، ص254.

16. . همان.

17. . همان، ص 253.

18. . منتخب میزان الحکمه، ص 371، ح 4589.

19. . خصال صدوق، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1414 ق، ص253، ح 125.

20. . ره توشه راهیان نور، شماره 272، دفتر تبلیغات اسلامی، ص140.

21. . منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، سید حمیدحسینی، قم دارالحدیث، ج 1، ص 371 ح 4596.

22. . ره توشه، ص 140.

23. . منتخب میزان الحکمة، ص 403.

24. . ر.ک مجلّه مبلّغان، شماره 28، ص 39.

25. . چهل مجلس، احمد دهقان، قم، انتشارات ناصر، 1382ش، ص253.

26. . در آسمان معرفت، علّامه حسن زاده آملی، انتشارات تشیّع،1375، ص 19.

27. . فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر، شیخ عباس قمی(1359م( دوم، بوستان کتاب 1376 ش، ص 117.

28. . مهر و قهر، محمد رضا سبحانی نیا و سعید رضا علی عسکری،مرکز فرهنگی شهید مدرس، 1379ش،اصفهان، ص 50.

29. . اخلاق مرکز تدوین متون درسی، محمود اکبری، 1386، ص142.

30. . همان، ص 142، گوهر وقت، ص 146.

31. . منتخب میزان الحکمه، ص 371، ح 4589.

32. . میزان الحکمه، ح 14211.

33. . همان، ح 14210.

34. . نگاهی به: اخلاق 1 همان، ص 140، و ره توشه شماره 72، دفترتبلیغات اسلامی، ص 144.

35. . المیزان فی تفسیر القرآن، علّامه طباطبایی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج 7، ص 381.

36. . منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، سید حمیدحسینی، ص 541، ح 6620.

37. . همان، ص 541، روایت 6616 تا روایت 6628 .

38. . فابعثوا احدکم بورقکم هذه الی المدینة فلینظر ایّها ازکی طعاماًفلیئتکم برزقٍ و لیتلطف ولایشعرنّ بکم احداً.)سوره کهف، آیه20 - 19).

39. . میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دارالحدیث، ج 3، ح4498.

40. . همان، ح 4501.

41. . گوهر وقت، سید ابوالحسن مطلّبی،تهران سازمان تبلیغات اسلامی 1372، ص 155.

42. . میزان الحکمه، ج 3، ح 4502.

43. . سوره آل عمران، آیه 159.

44. . تفسیر المنار، ج 4، ص 200، به نقل از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، 1370، ج 3، ص 143.

45. . قصه های معنوی، محمد رضا اکبری، انتشارات پیام عترت،دوم،1378، ص 42.

46. . منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، سید حمیدحسینی، قم، دارالحدیث، ص 541، ح 6620.

47. . سوره آل عمران، آیه 159.

منبع : hawzah.net

 نظر دهید »

فرهنگ کار از دیدگاه اسلام

19 دی 1397 توسط سمیه محمدی

چکیده
با توجه به نقش کار و عمل در اعتلای حیات اقتصادی و اجتماعی فرهنگی جامعه، کوشش برای ارتقای فرهنگ کار و زدودن عوامل مزاحم و باز‌دارنده یک ضرورت اعتقادی ملی است. فرهنگ کار می‌تواند زمینه مناسب برای سخت‌کوشی و خلاقیت و ابتکارات، نوآوری‌ها و احساس تعهد و مسؤلیت‌پذیری و وجدان کاری، انضباط اجتماعی و اخلاق را در جامعه عظیم کار کشور فراهم سازد. در فرهنگ اسلامی کار و تلاش مانند مجاهدت در راه خدا، ارزشمند و مقدس شمرده شده است. این مقاله در مورد اهمیت کار و کار صالح در اسلام، از دیدگاه قرآن، نهج‌البلاغه و از دیدگاه پیامبر(ص) و علی(ع) مطالبی را بیان کرده است که این خود اهمیت و ارزش کار را در این موارد می‌رساند. کار موجب کمال و تکامل وجودی انسان و عقل، عزت، مردانگی، بزرگی، سعادت، و خوشبختی و رحمت و… است. فضایل کار بی‌شمار و بی‌اندازه است که سفارش‌های گوناگونی برای تحقق امر و کوشش و ترویج این امر و ریشه‌دار کردن آن در اسلام و کتب اسلامی و… آمده است.

مقدمه
با استمداد از نام و یاد مبارک و کلام هدایت‌گر امیرمؤمنان و مرد نامتناهی زمان علی(ع) صفحه می‌گشاییم.[1] هنگامی که خداوند بخواهد به بنده‌ای دوستی و محبت کند، زیبایی و دل‌پذیری بندگی و عبادت را درونش می‌نشاند. و: «بهترین حالت و جلوه بندگی عبادت، فکر کردن است.» و: «تفکر و اندیشیدن به خوبی‌ها، انسان را به انجام دادن و عمل کردن به آنها می‌کشاند.» و نیز: «به وسیله فکر و اندیشه، روش‌ها و رویه‌کاری بهبود می‌یابد.» و در نتیجه: «ثمره و میوه فکر، سلامت ـ کارـ است.» «سلامت کار نشانی از عبودیت دل‌پذیر است که اگر توفیقش نصیب شود، نشانی از شعاع لطف الهی به بنده‌اش می‌باشد.»

معانی کار در فرهنگ اسلامی:[2]
«کار در لغت فارسی در معانی مختلف استعمال شده است.
1 ـ به معنی شغل، عمل، پیشه بکار رفته است.
2 ـ رفتار و کردار
3 ـ آنچه در عالم خارج تحقق می‌یابد
4ـ ممارست، اشتغال، تمرین
5ـ حادثه
6ـ صنعت و هنر
7ـ رنج و زحمت
8ـ بنا و ساختمان
9ـ حاجت احتیاج
10 ـ وسیله معیشت»
«تمام این معنی و مفاهیم در معنای کار استعمال شده است و این امر نشان‌دهنده گستردگی و غنای بالای این کلمه در فرهنگ فارس می‌باشد.»

کار عین عبادت است: [3]
با نگرش به تاریخ و ادیان و سیره انبیاء الهی و معصومین، به این واقعیت مهم می‌رسیم که در طول قرون متمادی، هادیان بشر علاوه بر نقش بزرگ رسالت و هدایت انبیاء بشر، در کنار آن مسؤلیت سنگین، به امر اشتغال ـ کارگری ـ مشغول بودند تا بتوانند معیشت و اقتصاد خانواده و جامعه را به پویایی و کمال برسانند در این بین، علاوه بر انبیاء گذشته، فرستاده آخر خدا از این امر مستثنی نبوده و تاریخ گواه این مدعاست. وقتی سیره، علمی در آثار بر جای مانده از کار و زندگی حضرت علی(ع) را مرور می‌کنیم در گوشه سرزمین وحی(حجاز) و به خصوص مدینه منوره، یادبودهای کار دستی و تلاش عملی و پایدار امیر‌المؤمنان(ع) را می‌یابیم که با تمام دشمنی‌های آشکار حکام ستمگر در محو نام و تخریب آثار و نابودی به عمل آورده‌اند. باز در آن سرزمین مقدس و شهر و حومه مدینه، آثاری از بئر علی(چاه علی) عین علی(چشمه علی) و نخلستان‌های خرمایی باقی است، که هر یک به نمونه خود یادبودی عزیز و مقدس از ایثار و کار طاقت‌فرسای آن مظلوم تاریخ است و برای پیرامون ایشان درسی است از چگونگی ارزش کار و تقدس آن. خداوند سبحان کار می‌کند: آیا خداوند سبحان کار میکند؟ باید گفت: آری، خدا کار می‌کند، ان ‌الله یفعل ما یرید. فعل خدا، خلق عالم خلقت و موجودات است و همه عالم هستی، از کار خداست، و انسان در این امتیاز بسیار بزرگ، یعنی خلق و خلقت با خدای عظیم قرین است. انسان فعال و کارگر، در خلق اثر و هنر و… در حقیقت به رسالت خود که در حقیقت امر خداست عمل کرده است.

کار و عمل صالح کدام است؟
کلمات عمل صالح یا جمله‌های عملو الصالحات، به صورت مکرر و مطلق در قرآن استفاده شده است و باید گفت حتماً در این اطلاق، تعمدی بوده است. اگر بخواهیم در عرف معمولی برای عمل یا کار تعریف قایل شویم، باید بگوییم: هر چیزی که مستلزم صرف زحمت و جیب مقصدی باشد کار و عمل است. کارگری که در شهرداری مشغول است یا کارگری که در کارخانه کوچک یا بزرگ و یا هر مجموعه کارگری کار می‌کند، شب زنده‌داری مادران برای فرزندان جز اعمال صالح به حساب می‌آیند. «و بشر الذین و امنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجری من تحتها‌ الانهار…» به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای صالح می‌کنند، مژده بده که برای آنها باغ‌هایی است که در کف آن جویبارها جاری است. «تلک الجنه التی اورثتتموها بما کنتم تعلمون» و آن بهشتی است که آنرا به وسیله کارهایی که کرده‌اید، وارث شده‌اید»(زخرف آیه 72) و آیات فراوانی دیگر از جمله آیات سوره نساء 123، مریم 61، سجده 91، بقره 97، طه 123، بنی‌اسرائیل 9 و کهف 110، دارای توضیحاتی در این‌باره(کار و کار صالح) دارند» نا‌برده رنج گنج میسر نمی‌شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. کار و کارگر از نظر پیامبراکرم(ص): «اذا عمل احدکم عملا فلیتقنه» هر کسی که کار می‌کند باید آنرا خوب انجام دهد.[4] «اذا کان یوم ‌القیامه ناذی مناد من عمل عملا لغیر الله فلیتطلب ثوابه ممن عمله له»[5] وقتی روز رستاخیز در‌آید. منادی بانگ می‌زند که هر کس کاری برای غیرخدا انجام داده پاداش خود را از آن کس که برای او کار کرده گیرد» «ان احب عبادالله من حبب الیه المعروف حبب الیه فعاله» «محبوبترین بندگان خدا نزد وی»[6] کسی است که کار نیک را محبوب او ساخته و میل انجام آن را در دلش انداخته است. «ان الله تعالی یحب اذا عمل احدکم عملا ان یتقنه» «خداوند دوست دارد که وقتی یکی از شما کاری می‌کنید آن را کامل کنید»[7] مان قیل العمل مع العلم کثیر و کثیر العمل مع الجهل قلیل» کار اندک که با بصیرت و دانش انجام گیرد، بسیار است و کار بسیار که با نادانی و جهل صورت‌ پذیرد اندک است.»[8] «خدالامر بالتدبیر» «کار را با تدبیر بنگر».[9] «کل معروف صدقه» «هر کار نیکی صدقه است».[10] انجام کار باعث آمرزش گناه است: … من یومن بالله و یعمل صالحا یکفرعنه سیاته و یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم».(تغابن آیه 9) «هرکس در دنیا به خدا ایمان بیاورد و کار صحیح و سالم و شایسته کند، خداوند گناهشان را بپوشاند و در بهشت‌هایی که در آن نهرها جاری است داخل کند و در بهشت جاودان متنغم باشد و این همان کامیابی بزرگ است.» پیامبراکرم(ص) فرمود: «منزه‌ترین کارها، کار و تلاش با دست و محصول دسترنج است.»[11] قال رسول‌الله(ص): «العباده سبعون جز افشلها اطلب الحلال.»[12] نبی‌اکرم‌اسلام(ص) می‌فرماید: «عبادت هفتاد جز دارد. بهترین جز آن طلب رزق حلال است.»[13]

کار و عبادت:[14]
در بینش اسلامی میزان کار و تلاش از آنچنان قداست و ارزشی برخوردار است که هم‌ ردیف میزان جهاد و مبارزه با دشمن معرفی گردیده است. چنانکه نبی‌‌مکرم‌اسلام(ص) کار و کوشش را همانند جهاد در راه خدا، مقدس دانسته و کارگر را تشبیه به مجاهد فی سبیل‌الله می‌نماید و همان اجر و پاداش را برای او متذکر می‌گردد. آنچه از مبانی و معارف تعالی‌بخش اسلامی در این مورد استنباط می‌گردد اینست که: آیین مقدس اسلام کار مفید و سازنده را در چهار‌چوب معیارهای ارزشی و اعتقادی خود عبادت تلقی نمود. و رشد تعالی انسان را تنها در سایه کار و کوشش می‌داند. در دین مبین اسلام نیل به مدارج عالیه کمال، و راه رسیدن به مراتب پیشرفت، صرفاً در سایه کار و تلاش آگاهانه براساس معیارهای الهی بوده، و به همین جهت اسلام با عبادت تلقی کردن کار و کوشش، انسان‌ها را توصیه به رعایت آداب و شرایط عبادت در انجام کارهای مختلف(مثل قصد قربت و…) نموده است.

کار و تلاش از دیدگاه قرآن کریم:[15]
در قرآن کریم کلمات زیر بیانگر کار و تلاش می‌باشد:
1ـ عمل:
یعنی کار، کردار، فعل این کلمه در قرآن 366 مورد آمده است.

2ـ کسب:
روزی جستن، حاصل کردن، شغل، پیشه این کلمات در قرآن 66 مرتبه آمده است.

3ـ سعی:
یعنی کوشیدن، کار کردن، عمل کردن. این کلمه نیز 30 با در قرآن ذکر شده است.

4ـ جهد:
یعنی کوشیدن، رنج بردن، سعی، تلاش، این کلمات با مشتقات آن 41 مورد آمده است.

5ـ فعل انجام دادن:
کار کردن، عمل، کار، کردار این کلمات نیز در قرآن 107 مورد آمده است.

6ـ شغل:
یعنی کار و پیشه و حرفه این کلمه با مشتقات آن نیز 2 مورد بیان شده است.

این کلمات در قرآن در مفهوم عام آن «کار» است که خود از اهمیت خاصی برخوردار است و وقتی کار و کوشش ارزش پیدا می‌کند که توأم با ایمان باشد. از آیات مختلف قرآن چنین می‌توان گرفت که کارگر به معنای عام به کسانی اطلاق می‌شود که با ایمان و اعتقاد از فکر و اعضاء و جوارح خود برای انجام هر کاری کمک می‌گیرند. به همین سبب وقتی انسان مومن منشاء اثر و فاعل کار می‌شود ضروری است با قصد قربت و در جهت رضایت حضرت حق‌تعالی گام بردارد و در چنین شرایطی است که کار به عنوان عبادت تلقی می‌شود. در فرهنگ دینی ما به موضوع کار و ارزش آن، عنایات خاصی شده. اسلام کار را جان‌مایه حیات آدمی، دانسته و آن را سرمایه سعادت دنیا و آخرت بشر می‌شمرد. کار موجب عزت و شرف انسان‌ها است و یقیناً حیات هر جامعه مرهون کار، کوشش و تلاش است. اسلام سعادت و سلامت جامعه، و رشد و ترقی آن را مرهون کار دانسته و بقاء و دوام خانواده را نیز منوط به آن می‌داند و انسان‌ها را در هر موقعیتی باشند توصیه به کار و تلاش نموده و ارزش آن را مترادف با عبادت قلمداد می‌کند. «در قرآن کریم آیات فراوانی است که انسان را تشویق و توصیه بر طلب روزی و رزق حلال می‌نماید در سوره مبارکه جمعه می‌فرماید: فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فی‌الارض و ابتغوا من فضل‌الله و اذکروا‌الله کثیرا العلکم تفلحون. پس از آنگاه که نماز پایان یافت و آنرا بجا آورید، باز در پی کسب و کار خود روی زمین منتشر شوید و از فضل و کرم خدا روزی طلبید و یاد خدا بسیار کنید تا مگر رستگار و سعادتمند گردید. از این آیه نهایتا نتیجه‌گیری می‌شود که برای کسب روزی بعد از اقامه نماز لازم نیست انسان تا نماز بعدی سر سجاده بنشیند و به دنبال معاش خود نرود.

خطاب خداوند به حضرت داوود(ع) در مورد ارزش کار:[16] در تاریخ آمده است که خداوند متعال به حضرت داوود(ع) وحی فرمودند «انک عبد صالح لولا انک تاکل من بیت المال» تو بنده بسیار خوبی هستی، اگر از بیت‌المال ارتزاق نمی‌کردی(کنایه از اینکه روزی از بیت‌المال تنها عیب و نقص توست). بعد از این وحی، حضرت داوود(ع) به گریه افتاد عرض کرد: پروردگارا چه کنم که این نقص مرتفع شود. خداوند متعال زره‌سازی را به او تعلیم داد و پس از آن حضرت داوود(ع) با ساخت زره و با بهره‌گیری از دست‌رنج خود ارتزاق می‌نمود، که علاوه بر کار و تلاش آن حضرت توانست منشاء فواید اجتماعی نیز گردد. او موفق شد با ساخت زره، ارتش را مقابل دشمنان مجهز و مسلح نماید. در‌واقع از احادیث و روایات متعدد می‌توان استفاده کرد که کارگری سیره انبیاء و ائمه(ع) بوده است. در روایتی از امام هفتم(ع) نقل شده است که می‌فرمود: رسول‌الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و ابائی کلهم کانوا قد عملوا با یدیهم و هومن عمل‌النبیین و المرسلین و الوصیا و الصالحین» پیامبرخدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و پدران بزرگوارم کسانی بودند که با دست‌های خود کار می‌کردند و کار و کارگری سیره انبیاء و صالحان بوده است. روایت شده است که: دو نفر از اصحاب رسول‌ خدا(ص) در حالیکه یکی از برادران خود را بر دوش می‌کشید بر رسول(ص) وارد شدند حضرت حال آن شخص را پرسید، عرض کردند: از هیچ نماز خارج نمی‌شود مگر اینکه وارد نماز دیگر شود و هیچ روزه‌ای افطار نمی‌کند مگر اینکه روز دیگرش را روزه می‌گیرد. اکنون حالش همین‌طور است که مشاهده می‌کنید. حضرت فرمود: پس چه کسی شترش را می‌چرخاند و چه کسی برای اداره خانواده‌اش کار و تلاش می‌کند؟ عرض می‌کردند: ما متحمل کارهای او هستیم حضرت فرمود: شما از او برتر هستید.[17]

روزی رسول‌اکرم(ص) با اصحاب نشسته بودند، جوان توانا و نیرومندی را دید که اول صبح به کار و تلاش مشغول شده است. کسانی که محضر آن حضرت بودند گفتند: این جوان شایسته مدح و تمجید بود، اگر، جوانی و نیرومندی خود را در راه خدا به کار می‌انداخت، رسول‌اکرم(ص) می‌فرماید: این سخن را نگویید اگر این جوان برای معاش خود کار و تلاش می‌کند که در زندگی محتاج دیگران نباشد و از مردم بی‌نیاز گردد، او با این عمل در راه خدا قدم بر‌می‌دارد. همچنین اگر کاری می‌کند به نفع پدر و مادر و ضعیف و یا کودکان ناتوان و قصد دارد با این کار زندگی آنان را تأمین کند و از مردم بی‌نیازشان سازد باز هم راه خدا خواهد بود. در حدیث شریف: الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل‌الله: کسی که تلاش کند در راه بدست‌آوردن روزی حلال برای خانواده‌اش همچون مجاهد در راه خداست. پس انسانی که سخت‌کوش است برای امرار ‌معاش افراد تحت تکفل خود مثل آن رزمنده‌ای است که در راه خدا مبارزه می‌کند و عرق چنین کارگری همچون قطرات خون شهداء دارای ارزش است. زیرا که اگر یک رزمنده با جهاد خود وطن را گزند دشمن و سیطره بیگانگان حفظ می‌کند و این هدف بزرگواری او به جهاد تعبیر می‌گردد، همین‌طور انسانی که با تلاش و کار بی‌وقفه خود باری از مشکلات جامعه مسلمین را به دوش می‌کشد و با کار و سازندگی روزنه‌های نفوذ تسلط بیگانگان را سد نموده و جامعه اسلامی را از ذلت و تحقیر و مشکلات عدیده به اوج عزت و کرامت می‌سازند، در ‌واقع کار او همان جهاد مجاهد فی سبیل‌الله می‌باشد و او هم یک رزمنده الهی است و لذا اجر او مثل رزمنده در میادین جنگ است و عرق بدن او همچون خون شهید، مقدس خواهد بود.

در حدیثی جالب از امام صادق(ع)[18] که انسان را متوجه می‌سازد که می‌تواند، با داشتن یک زندگی کاملاً عادی ولی سالم و پاک اجر و ثواب صدقه ‌دهنده همان‌طور که گفته شد مجاهد فی سبیل‌الله را داشته باشد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: جدم امام سجاد(ع) صبح که می‌شد از منزل خارج می‌شد برای طلب رزق و وسیله زندگی. کسی به حضرت گفت کجا می‌روی؟ حضرت فرمودند: می‌روم که صدقه به خانواده خود دهم آن شخص فرمود: هر کس برود، دنبال کسب و کار برای طلب مال حلال و رزق حلال در جهت عیال و خانواده خود، این کار او به مصداق صدقه است از جانب خدای سبحان و مگر نه اینکه صدقه عبادت بزرگ اسلامی است. در این مکتب کار کردن نه تنها دنیا‌طلبی نیست بلکه از مصادیق صدقه است یعنی هر لحظه یک انسان تلاشگر در حال عبادت است در روایتی دیگر از امام باقر(ع)[19] چنین می‌فرماید: ممن طلب استغفافاً(عن الناس و سیعیا علی اهله و تعطفاً علی جاره لقی الله عزوجل یوم القیامه و وجهه مثل القمر لیله البدر: ترجمه: «کسی که طلب کند(یعنی دنبال کسب و کار و حلال برود) و نیت او در این کسب و کار، آنست که نه تنها خود و خانواده‌اش از مردم بی‌نیاز باشد بلکه مقداری هم به همسایگان خود توجه کند و کمک کند این فرد روز قیامت خدای خود را در حالی ملاقات می‌کند که دارای صورتی نورانی مثل ماه شب چهارده است. در اینجا امام می‌فرمایند: انسان تلاشگر و کاسب رزق حلال دارای صورت نورانی است معلوم می‌شود کار کردن از راه حلال و صرف کردن در جهت خانواده و اجتماع موجب نور امنیت قلب و جان انسان است. پس کارگران جامعه اسلامی در ‌واقع بهترین کشتیبان نور امنیت جان و قلبشان است. در روایتی از حضرت امام صادق(ع)[20] نقل شده است: به معلی: قال: رانی ابوعبدالله علیه السلام و قد تاخرت عن السوق فقال: اغد الی غرک ترجمه: معلی که ظاهراً شخص کاسبی بوده می‌گوید: حضرت امام صادق(ع) مرا دید، در حالیکه من دیر به محل کار می‌رفتم، حضرت فرمودند: صبح اول وقت برو سراغ عزتت یعنی کار و کسب که موجب بی‌نیازی انسان است از غیر خدا، مایه عزت است و نباید در آن سهل‌انگاری نمود.

روایتی نقل از عبدالاعلی:[21] در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان در یکی از راه‌های مدینه با حضرت صادق(ع) برخورد کردم، به حضرت که حتماً از کار سخت در مزرعه با حالت خسته و عرق‌ریزان برمی‌گشتند، عرض کردم: من فدای شما گردم موقعیت شما نزد خدا معلوم است و نزدیکی و فرزند رسول بودن شما روشن است. آنگاه به سختی کار می‌کنید در چنین روز گرم و سوزان؟ حضرت در جواب فرمودند: کار می‌کنم که تا از افرادی مثل تو بی‌نیاز باشم. این بی‌نیازی از غیر‌خدا، عزت است. پیامبراکرم(ص) فرمودند: من اکل من کره یکون یوم القیامه فی مداد الانبیا و یاخذ ثواب الانبیا «هر کس از زحمت و دسترس خویش، مخارج زندگی را تأمین نماید، روز قیامت در صف پیامبران قرار گرفته و از عنایاتی که انبیا را شامل می‌گردد او نیز بهره‌مند می‌شود.» در روایتی از نبی‌مکرم‌اسلام(ص) آمده است که:[22] ان رسول‌الله(ص) لما اقبل من غزوه تبوک استقبله لقد الانصاری فضافحه النبی(ص) …، آنگاه که پیامبر(ص) از جنگ تبوک باز‌می‌گشت «سعد انصاری» به استقبال آن حضرت رفت، پیامبراکرم(ص) با او مصافحه کرد. دست زبر و خشن سعد در دست پیامبر(ص) قرار گرفت. فرمود: چه عاملی باعث زبری دست تو شده است؟ فرمود: یا رسول‌الله(ص) من با ریسمان و بیل کار می‌کنم تا اینکه مخارج خانواده‌ام را تأمین نمایم. رسول‌خدا(ص) دست او را بوسید و فرمود «این دستی است که آتش به آن نمی‌رسد».

اخلاص در کار
امام علی(ع): «اخلصوا اعمالکم تسعدوا[23] علی(ع) فرمود: اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید». آنچه از روایات و اخبار بر‌می‌آید، اینست که اخلاص اساس عبادت و روح عبودیت و بندگی است. ارزش عمل به خلوص نیّت است. اعمال که انگیزه‌های غیر‌الهی داشته باشد، خواه ریا‌کارانه باشد یا به خاطر هوای نفس و یا تشکر و قدر‌دانی مردم، یا پاداش مادی، هیچ‌گونه ارزش معنوی و مفهوم الهی ندارد. در حدیث مشهوری پیامبراکرم(ص) می‌فرماید:[24] «نیه المومن خیر من عمله و نیه الکافر شر من عمله و کل عامل یعمل علی لیته». نیت مؤمن از عمل او بهتر و نیت کافر از عمل او بدتر است و هر کس طبق نیتش کار می‌کند، پس نیت صحیح می‌دهد و هنگامی که اخلاص از میان رفته عمل بیشتر جنبه ظاهری پیدا می‌کند، به منافع شخصی گرایش می‌یابد و عمق و اصالت و جهت صحیح خود را از دست می‌دهد. اخلاص در لغت از خلص گرفته شده به معنای مصفا و پاکیزه شدن از آلودگی‌ها و رهایی از قیدها.[25] در حدیثی از امام ششم آمده است: «والعمل الخالص الذی لا تریدان یحمدک علیه احد الا الله عزوجل» عمل خالص آن است که در آن جز از خداوند عزوجل انتظار ستایش نداشته باشی. خدا‌شناس و موحد راستین هرگز ذکر و فکر عملش را به غیر از رضای دوست انجام نمی‌دهد و خشنود است به آنچه که خدا برایش می‌خواهد.

اخلاص در قرآن
(قرآن مجید در این‌باره می‌فرماید: «فمن کان یرجوا لقا ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعباده ربه احداً»(سوره کهف آیه 110) هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش، شریک نکند. در شأن نزول این آیه آمده است: شخصی خدمت حضرت‌ پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسول‌الله(ص)، من در راه خدا انفاق می‌کنم و صله‌رحم بجا می‌آورم و این اعمال را فقط بخاطر خدا انجام می‌دهم، اما هنگامیکه مردم از این اعمال سخن می‌گویند و مرا ستایش می‌کنند، مسرور و خوشحال می‌شوم، این اعمال من چگونه است؟ پیامبر(ص) سکوت کرد و سخنی نگفت تا اینکه این آیه «فمن کان یرجوا … نازل شد».)

رعایت مراحل اخلاص[26]
اخلاص در 3 مرحله لازم است و رعایت آن ضروری است: قبل از عمل، هنگام عمل، و بعد از عمل. قبل از عمل، تصمیم به انجام هر کاری داریم، باید ذهن را از هر نوع شائبه، ریا و اطاعت غیرخدا تخلیه کنیم، اصولاً باید دید، محرک اصلی برای اقدام به کار مورد نظر، چه چیز است، آیا انگیزه‌های شیطانی و حالات زشت نفسانی است؟ یا واقعاً فقط جلب رضایت خدا و بر حسب وظیفه شرعی و قربةالی‌الله دست به کار زده است و در هنگام عمل نیز دقت لازم را باید نمود زیرا چه بسا اشخاص مدخل و آغاز کارشان نورانی است و با نیتی پاک شروع به کار می‌کنند ولی در هنگام عمل، بعضی از اغراض نفسانی آنها را به دام انداخته و چنان گرفتار وسواس شیطانی می‌شوند که کاملاً در جهت انحراف قرار می‌گیرند. درست همان موقع که مشغول کار مقدس هستند فکر می‌کنند که ما این کار را کامل و جامع انجام می‌دهیم تا شاهدان و ناظران را به سوی خود جلب کنیم و از رفتار ما خوششان بیاید. اما بعد از عمل نیز باید مواظبت کرد که شیطان آن را ضایع نکند. بیچاره بعضی از مردم که با زحمت فراوان نیت را خالص می‌کنند و عمل را نیز به سلامت و بدون ریا به پایان می‌رسانند ولی بعد از اتمام آن، پی‌در‌پی در مقام شرح و بیان آن بر‌می‌آیند و از مردم متوقع تکریم و تحسین و پاداش هستند. بی‌شک این مرحله از دو مرحله قبل سخت‌تر است، همانطور که در بیان حضرت امام صادق(ع) آمده است: «الا بقا علی العمل حتی یخلص اشد من العمل». «نگهداری کار خیر از خود کار خیر سخت‌تر است». راوی گفت: نگهداری از عمل چیست؟ فرمود: مردی صله‌ای می‌کند و خرجی در راه خدای یگانه می‌نماید و ثواب کار خیر در نهانی برای او نوشته می‌شود، پس آن را یاد‌آوری می‌کند و اظهار می‌کند و از دفتر کار خیر نهانی محو می‌شود و در دفتر کار خیر عیانی نوشته می‌شود و باز آن یاد‌آوری می‌کند و اظهار می‌دارد و یک عمل ریا و خود‌نمایی برای او نوشته می‌شود…

اسباب و عوامل اخلاص:
در این مبحث از کلمات قصار المؤمنین(ع) استفاده کنیم:
1ـ «سبب الاخلاص ألیقین» یقین منشاء اخلاص است.
2ـ «الاخلاص ثمره یقین» اخلاص میوه یقین است.
3 ـ «علی‌ قدر قوه الدین یکون خلوص النیه» خلوص انسان به اندازه قوت دین اوست.
4 ـ «ثمره العلم اخلاص العمل» اخلاص میوه علم و معرفت است.
5 ـ «اول الاخلاص الیاس مما فی ایدی الناس» سرآغاز اخلاص ناامیدی از ما، سوی‌ الله است.
6 ـ «قلل الامال تخلص لک الاعمال» آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود.
7 ـ «اخلاص ثمره العباده» اخلاص میوه عبادت است.
نتیجه آنکه اخلاص محصول، یقین، قدرت ایمان، علم، قطع امید از مردم، کم کردن آرزوها و عبادت پروردگار است.

آثار و فواید اخلاص در کار:
1ـ بصیرت و نورانیت دل و عمل خالص تا آن حد در اسلام مورد اهمیت است که در حدیثی پیامبراسلام(ص) می‌فرمایند: کسی که چهل روز اعمال خود را خالصانه انجام دهد خداوند چشمه‌ی حکمت و دانش را از قلبش بر زبانش می‌گشاید.[29]
2ـ حکمت و معرفت: حکمت و معرفت نیز از آثار و فواید اخلاص است که در روایت فوق آمده است.
3ـ خضوع تمام به سوی الله در برابر انسان مخلص.
4ـ کفایت امر و درمانده نشدن در کارها. قال الله عزوجل: «اطلع علی قلب عندنا علم منه حب الاخلاص لطاعتی و توجهی و ابتغا مرضاتی الا تولیت تقویمه و سیاسته».[30]
5ـ خداوند عزوجل فرمود: «اگر بنده خود را دوستدار اخلاص و خدا‌جو یابم اداره امور او را شخصاً به عهده می‌گیرم «کار او را به دیگران واگذار نمی‌کنم».
6 ـ سعادت و کامیابی: امیر‌المؤمنین(ع) می‌فرماید:[31] اخلصوا اعمالکم تسعدوا. «اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید».
7 ـ بالا رفتن اعمال و قبولی آن:[32] پیامبراکرم(ص) می‌فرماید: ای مردم اعمالتان را برای خدا متعال خالص کنید. زیرا خدا عملی را می‌پذیرد که فقط برای او باشد.

اهمیت کار و ارزش کارگر در اسلام:[33]
بقای جهان بشریت تمام ملت‌ها و تکامل مادی و معنوی انسان‌ها، همیشه در پرتو کار و کوشش بوده زیرا همه می‌دانیم که بشر در هر زمانی بواسطه کار و فعالیت نیازمندی‌های خود را تأمین کرده و به زندگی خود نشاط بخشیده است. جامعه بشریت در اثر تلاش و کار، غذای خود را از علف بیابان به بهترین خوراکی‌های لذیذ رسانیده و چراغ خود را از شعله‌های آتش و شمع به برق و مرکب خود را از حیوان به هواپیما و منزلشان را از غارها به کاخ‌های آسمان خراش و لباس‌های خود را از لباس‌های خشن و به قواره در عالی‌ترین و زیباترین لباس‌های مد و غیره تبدیل نموده است. و بالاخره انسان با کار و تلاش توانسته اکثر مشکلات فردی، اجتماعی و معنوی خود را از بین برده و بسیاری از نابسامانی‌ها و دردها و محرومیت‌ها، گرفتاری‌های خود را برطرف نموده و رشد فکری و روحی، علمی و اخلاقی خود را بدست آورد. تردیدی نیست که اکثر بدبختی‌های مادی و معنوی جامعه و تمام ذلت‌ها، فقرها، محرومیت‌ها و مفاسد فردی و اجتماعی مردم به واسطه بیکاری و تنبلی و هوسرانی است. چنانکه بیشتر تجاوزات به مال، جان و نوامیس جامعه و افتادن در دامن ستمگران و گرفتاری به اعتیادهای خطرناک و آلودگی به زشتی‌ها و گناهان در اثر سستی و بیکاری و تن‌پروری بوده است. و از آنجا که دین مقدس اسلام تنها دین کامل و جاودانه و صحیح الهی است که برای سعادت دنیا و آخرت مردم و تکامل مادی و معنوی آنان نازل گردیده و در تمام شئون فردی و اجتماعی انسان‌ها و از جمله در مورد کار و تلاش و کوشش در جلوگیری از بیکاری و سستی عالی‌ترین قانون و بهترین برنامه را دارد. ارزش و اهمیت واقعی که اسلام 14 قرن پیش با عناوین مختلف و بیانات گوناگون برای کار و کارگر بیان کرده هنوز بشر به آن پی نبرده است لذا به چند قسمت از آنها اشاره کرده و نمونه‌هایی از روایات اسلامی را در مورد آنها نقل می‌نماییم.

1. کار بالاترین عبادت:[34]
اسلام کار و طلب روزی حلال را بالاترین عبادت، معرفی نموده است چنانکه پیامبراکرم(ص) می‌فرماید: «العباده سبعون جزاً افضلها طلب الحلال». عبادت 7 جز دارد برترین آنها کار و کوشش برای بدست آوردن روزی حلال است.

2. کار بالاترین جهاد:[35]
با آنکه جهاد و فداکاری در اسلام ارزش ویژه‌ای دارد ولی کار مثل آن و بلکه از آن برتر معرفی شده است. چنانکه امام صادق(ع) می‌فرمایند: «الکار لعیاله کالمجاهد فی سبیل‌الله». آنکس که برای تأمین احتیاجات عایله‌اش تلاش کند مثل آنست که در راه خدا جهاد می‌کند. و امام رضا(ع) فرمود: آنکس که(با کار و تلاش) از فضل و برکت خداوند طب روزی می‌کند که نیازهای عایله‌اش را فراهم نماید از جهاد‌کننده در راه خدا پاداشش بیشتر است.

3. کار موجب عزت و بزرگی:[36]
معلی ‌بن خنیس می‌گوید: امام صادق(ع) مرا دید که دیر به بازار در محل کار خود می‌روم فرمود: اعذ الی عزک. «صبح زود بطرف عزت و بزرگی خود بیرون برو». برخلاف کسانی که کار را برای خود ننگ می‌دانند یا به کارگر به چشم حقارت نگاه می‌کنند، رئیس مذهب شیعه، کار را سبب و عزت کارگر می‌داند.

4. کار، ایمان و مردانگی:[37]
امام صادق(ع) فرمود: اصلاح المال من الایمان. «کار و تلاش کردن» اصلاح و تربیت و تنظیم مال از ایمان است. و در جای دیگر فرمود: بر تو باد که مال خود را اصلاح نمایی، چه این از بزرگواری است و موجب بی‌نیازی از افراد پست می‌گردد.

5. کار و تکامل عقل:[38]
امام صادق(ع) فرمود: التجاره تزید فی العقل. «تجارت عقل را زیاد میکند.»

6. کار کردن اطاعت از خداست:[39]
محمد‌ بن منکدر می‌گوید: امام باقر(ع) را در روز گرمی می‌دیدم که کار می‌کرد و عرق از او می‌ریخت، با خود گفتم: سبحان‌الله. پیرمردی از بزرگان قریش با این حالت و در این وقت گرما در طلب دنیاست، باید او را نصیحت کنم، خدمتش رفتم و بعد از سلام گفتم: خدا شما را اصلاح کند. بزرگی از بزرگان قریش با این حال و در این وقت در طلب دنیا(باید) باشد؟ آیا فکر نمی‌کنی در این حالت مرگت فرا برسد؟ فرمود: اگر در این حال مرگم برسد. در وقتی رسیده که در یکی از طاعت‌های خدا می‌باشم.

7. کار موجب کمال:[40]
پیامبراکرم(ص) فرمود: نعم العون علی تقوی الله الغنی. بی‌نیازی که از کار و تلاش پدید می‌آید چه کمک خوبی است به تقوی الهی و ترک گناه و آن حضرت عرض می‌کند: خدایا به نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی میانداز. چه اگر نان نباشد ما نماز نمی‌خوانیم و روزه نمی‌گیریم و واجبات پروردگارمان را انجام نمی‌دهیم.

8. ارتباط کار با سعادت آخرت بشر:[41]
امام صادق(ع) فرمود: «لاخیر فیمن لا یحب جمع‌المال من حلال یکف به وجهه و یقض به ردیفه و یصل به رحمه» نیکی و خیر(خوبی و کمال) نیست در کسی که گردآوردن مال را(از راه حلال) دوست نمی‌دارد که بوسیله آن آبروی خود را حفظ کند و بدهکاریش را بدهد و با کمک به خویشانش صله‌رحم بجای آورد. «شخصی به آن حضرت عرض کرد: من دنیا را دوست می‌دارم و علاقه‌ای موجب هلاکت من نیست؟ امام فرمود: دنیا را برای چه می‌خواهی؟ عرض کرد برای اینکه احتیاجات خود و عیالم را تأمین کنم و به واسطه آن صله‌رحم به جا آورم و به فقرا کمک کنم و حج و عمره انجام دهم. آن حضرت فرمود: این طلب دنیا نیست، بلکه طلب(سعادت) آخرت است.

9. پیغمبراکرم(ص) و ائمه(ع) کار می‌کردند:[42]
تمام پیامبران و اولیاء خدا کار و تلاش می‌کرده‌اند به ویژه پیغمبراسلام(ص) و ائمه(ع). چنانچه امام صادق(ع) می‌فرماید: «کان رسول‌الله یحلب عنز اهله.» رسول خدا برای خانواده‌اش شیر می‌دوشید و امیر‌مؤمنان(ع) هیزم(از باغ و صحرا) می‌آورد و سقایی برای مردم می‌کرد و(در خانه را) جاروب می‌نمود و حضرت فاطمه(س) آرد را خمیر می‌کرد و نان می‌پخت و باز آن حضرت فرمود: رسول‌اکرم(ص) با دست خود هسته خرما می‌کشت و علی(ع) سنگ و زمین را می‌شکافت و کشاورزی می‌کرد و قنات حفر می‌نمود و با دست‌رنج خود هزار بنده را آزاد می‌کرد. و علی‌ ‌بن حمزه می‌گوید موسی ‌بن جعفر(ع) را دیدم در زمین خود کار می‌کرد و عرق از بدنش می‌ریخت، عرض کردم: جانم به قربانت مردها کجا می‌باشند که آنها کار کنند؟ فرمود: ای علی با دست خود کار کرده در زمین خود کسی که از من و پدر من بهتر بوده است. گفتم: چه کسی؟ فرمود: رسول‌خدا(ص) و امیر‌المؤمنین(ع) و پدرانم تمام آنها با دست خود کار می‌کردند و این عمل پیامبران و فرستادگان و اوصیاء و صالحان بوده است.

مفاسد و زیان‌های بیکاری و سستی از نظر اسلام:[43]
بیکاری، سستی، تنبلی مفاسد و زیان‌های فراوانی به دنبال دارد و لذا در اسلام نیز سخت از آن نکوهش شده است که در این بحث ضمن هفت عنوان در ذیل بیان شده است.

1ـ بیکار، مورد غضب خداست:[44]
همان‌طور که کار ارزشمند، بالاترین عبادت، جهاد، اطاعت خدا و موجب عزت است و کارگر محبوب پروردگار عالم است، بیکاری زشت و نکوهیده و نادرست و شخص بیکار مورد غضب خدا و نفرت خلق است. امام صادق(ع) نقل می‌کند: «ان الله یبغض کثره النوم و کثره الفراغ». «خواب زیاد و بیکاری زیاد مورد غضب خداست». و حضرت موسی‌بن جعفر(ع) فرمود: «ان‌الله عزوج لیبغض القبر النوام ان الله یبغض العبد الفارغ.»[45] و «به راستی که خداوند خشم دارد به بنده‌ای که زیاد بخوابد و شخص بیکار ورد غضب خداوند است.»

2ـ بیکار عقلش کم می‌شود:[46]
کار و فعالیت، فکر و مغز انسان را به کار انداخته و عقل و تدبیر را زیاد می‌کند چنانچه امام صادق(ع) می‌فرماید: «التجاره تزید فی العقل»[47] «تجارت و کار عقل را زیاد می‌گرداند.»

3ـ بیکار، دعایش مستجاب نمی‌شود:[48]
انتظاری که فرد بیکار، بدون تلاش دارد که دعایش و احتیاجاتش تأمین شود، بیجا بوده و همان‌طور که پیامبر(ص) فرمود: پنج دسته دعایشان به اجابت نمی‌رسد، یکی از آنها را فرمود: «رجل جلس فی بیته و قال اللهم ارزقنی و لم یطلب».«مردی که در خانه خود بیکار بنشیند و بدون اینکه دنیا تلاش و طلب روزی برود، بگوید: خدایا روزی نصیب من کن، دعایش مستجاب نمی‌شود.»

4ـ بیکاری و فقر:[49]
شکی نیست که با کار و تلاش چرخ‌های اقتصادی به راه افتاد. و نیازمندی‌های مردم فراهم می‌شود و بیکاری سبب رکود اقتصادی و پایین آمدن سطح تولید و موجب کمبود و درماندگی و فقر می‌شود. و همان‌طور که امام صادق(ع) در پاسخ به فضیل ‌بن یسار که گفت: من امروز بیکارم، فرمودند، کذلک تذهب اموالکم و اشتد علیه «همین‌طور(با بیکار بودن) مال‌های شما از بین میرود و فقیر می‌گردید و سخت او را مورد نکوهش و توبیخ قرار داد و نیز می‌گوید: من کار را ترک کرده بودم(و فقیر و بی‌سرمایه شدم) امام صادق(ع) فرمود: هرگز، چنین(بیکار) مباش، درب مغازه خود را باز کن وسایل کارت را پهن کن و از پروردگارت روزی بخواه.

5ـ بیکار از رحمت خدا بدور است:[50]
کسی که کار و تلاش نمی‌کند که مخارج خود و عایله‌اش را تأمین کند و گوشه‌ای از بار جامعه را بر دوش نمی‌کشد بلکه خود و عایله‌اش سر‌باری بر دوش جامعه می‌باشند، ملعون و از رحمت خداوند به دور است، چنانکه پیامبر(ص) فرمود: «ملعون من التی کله علی الناس.» ملعون است هرکس که(کار و تلاش نمی‌کند) و بار و زحمت خود را بر جامعه تحمیل کرده است. و در حدیث دیگر فرمود: «ملعون‌ ملعون من یضیع من یحول» «ملعون از رحمت خدا به دور است، کسی که(بیکار بوده و با درمانده کردن) عایله‌اش را ضایع و بی‌ارزش کند.»

6ـ کم‌کاری بزرگترین عامل بدبختی:[51]
همان‌طور که بیکاری زیان‌بار و بیکار مورد نکوهش است. کم‌کاری، سستی و تنبلی نیز نکوهیده و موجب ضرر است و فرد سست، بی‌حال و کم‌کار در امور دنیا و آخرت عقب ‌افتاده و ضرر می‌بیند، لذا، همان‌طور که در روایات اسلامی از بیکاری مزمت و نکوش شده از کم‌کاری و سستی نیز ملامت شده است، چنانکه امام باقر(ع) می‌فرمایند: «این لا بغض الرجل ان یکون کسلانا عن امر دنیا و من کسل عن امر دنیاه فهو من امر آخرته اکسل»: «من دشمن می‌دارم مردی را که در کار دنیایش بی‌حال و سست باشد و در کار آخرتش سست‌تر است» و امام صادق(ع) نیز فرمود: «کسی که در کار عبادت و نمازش سست باشد خیر(و خوبی) در آخرتش نیست و کسی که در اداره امور زندگیش سست و بی‌حال باشد خیر(و خوشبختی) در کار دنیایش نمی‌باشد» و نیز فرمود:«عدو العمل الکسل» «سستی و بی‌حالی دشمن کار است».[52]

گزیده‌ای از سخنان حضرت امام خمینی(ره) پیرامون کار و کارگر:
اسلام برای کارگر ارزش و برای کار ارج قایل است و ارزش و احترام. یعنی همانطور که یک فرد عالم، یک مرد مجاهد را توصیف می‌کند، فرد کارگر، زارع، هر کارگری را می‌گوید همه‌شان مثل همند. مثل شانه‌ای که این رگ‌هایی که دارد، همه هم‌قد هستند، مثل هم هستند… .
داشتن استقلال در امور:
ما باید ادراک این موضوع را کنیم که ما در هر کجا کار می‌کنیم در امر کشاورزی کار می‌کنیم، باید خودمان به خودمان تلقین کنیم که ما مستقل‌ایم و ما باید مستقل باشیم و نباید دستمان را به دیگری دراز کنیم برای اموری که کشورمان محتاج است.
نظم در کارها:
یک مطلب که باید کارگران کارخانه‌ها، کارگران معادن و همه کارگران در هر جا که هستند و کارمندان در هر جای کشور هستند توجه به آن کنند اینست که نظم را در هر کجا هست مراعات کنند. اگر بنا باشد در محیط کاری با بی‌نظمی بخواهند انجام عمل کنند، این بی‌نظمی موجب می‌شود که آنها نتوانند به وظایف اسلامی خودشان، به وظایف ملی خودشان عمل کنند. پس لازمست که همه کارگرها و کارمندان به یک نظم خاصی و یا گوش کردن به آنهایی که در رأس‌اند عمل کنند که به نتیجه مطلوب انشا‌الله برسند.

حقوق کارگر از دیدگاه اسلام:
تعیین مزد قبل از کار:[53]
اسلام می‌گوید: هرکس می‌خواهد کارگری را به کار گیرد، نخست باید مزد او را تعیین کرده و به وی صریحاً اعلام نماید تا کارگر در صورت تمایل و رضایت به انجام آن کار اقدام نماید. این حقیقتی که با صراحت در روایات اسلامی به آن توجه شده است که چند نمونه در ذیل ذکر می‌کنیم:
1ـ «نهی رسول‌الله(ص) ان یستعمل اجیرا حتی یعلم ما اجرته» از اینکه کسی کارگری را پیش از تعیین مزدش بکار گیرد منع فرمود. و امام صادق(ع) می‌فرمایند: هرکس ایمان به خدا و روز قیامت دارد، تا وقتی مزد کارگری را به او اعلام نکرده است او را به کار نگیرد.

2ـ توافق در کار:[54]
اسلام هرگز اجازه نمی‌دهد که فرد یا مؤسسه و حتی دوست، شخصی را به زور بدون رضایت و توافق او به کاری اجبارش کند، چنانکه علمای اسلام یکی از شرایط صحت و مشروعیت اجاره و کار گرفتن را میل و اختیار او ذکر کرده‌اند(و در صورتی که کارگر نابالغ باشد، میل و رضایت او بی‌اعتبار است(چون، ممکن است او را فریب دهند و حقوقش را کامل ندهند) در درستی و صحت اجاره و بکارگیری او اجازه از ولی و سرپرست او را لازم دانسته‌اند و…)

3ـ شتاب در پرداخت مزد:
اسلام همانطور که در تعیین مزد کارگر و رضایت او در اشتغال بکار سفارش کرده است، در فوریت پرداخت مزد کارگر نیز تأکید کرده است، تا جایی که می‌گوید: به مجرد اینکه کارگر دست از کارش کشید هنوز عرق کارش خشک نشده باید مزد او به وی پرداخت شود که چند نمونه روایت ذیل آمده است.[55]
1ـ هشام‌بن‌ حکم از امام صادق(ع) نقل می‌کند در مورد کارگری که کار کرده است فرموده: «لا یححف عرقه حتی تعطیله اجرته.» «کارگر را تا عرقش خشک نشده اجرتش را به او بده»…
2ـ شعیب می‌گوید:[55] ما عده‌ای کارگر گرفته بودیم که در باغستان امام صادق(ع) کار می‌کردند و آخرین کارشان عصر بود، وقتی که عصر شد حضرت به نماینده‌اش فرمود: اعطهم اجور هم قبل ان یحف عرقهم. تا عرقشان خشک نشده است اجرت و مزد آنها را پرداخت کن. علمای اسلام نیز ضمن لزوم تعیین مزد کارگر گفته‌اند، در صورتی که تأخیر پرداخت مزد کارگر را با او شرط نکرده باشند فورا با شتاب باید مزد او را پرداخت کنند.

4ـ نکوهش در ندادن حق کارگر:[56]
رسول‌اکرم(ص) در این‌باره فرمود: هرکس از نظر مزد به کارگرش ستم کند(که مزد او را ندهد یا کم یا دیر بدهد) خداوند عمل نیک او را تباه می‌سازد و بوی بهشت را بر او حرام می‌کند. و هم فرمود: «من خیرا اجره فعلیه لعنه الله». و نیز فرمود، هرکس مزد کارگرش را ندهد لعنت خدا بر اوست. امام صادق(ع) فرمود: «اقذر الذنوب ثلاثه، قتل البهیمه و حبس مهر المرئه و من منع الاجیر اجره». امام صادق(ع) فرمودند: پست‌ترین گناهان سه چیز است، بدون جهت کشتن حیوانات، خوداری کردن از دادن مهر همسر و کسی که مزد کارگرش را ندهد.

5 ـ نکته اخلاقی:[57]
ناگفته پیداست که کارگر منحصر نیست که کسی که در اداره، کارخانه، مراکز صنعتی، کشاورزی، تجاری و… کار می‌کند بلکه هرکس در هر جایی زحمت می‌کشد و کار مشروع سودمندی انجام می‌دهد، حتی زنی که کارهای خانه‌اش را انجام می‌دهد کارگر محسوب شده و ارزشمند است و حقوق او باید رعایت شود. پیامبراکرم(ص) فرمود: «مهنه احد کن فی بیتها تدرک جهاد المجاهدین انشا‌الله» زحمت و کار شما زن‌ها در منزلتان موجب رسیدن به پاداش مجاهدان است و علی(ع) فرمود،[58] «جهاد المرئته، حسن التبعل». «جهاد زن، خوب شوهر‌داری کردن او است» و نیز رسول‌اکرم(ص) فرمود: هر زنی که هفت روز، در خانه به شوهرش خدمت کند، هفت درب دوزخ بسته می‌شود و هشت درب بهشت برایش، باز می‌شود که از هر دربی بخواهد داخل گردد.(لذا مردها باید حقوق همسران خود را که در خانه زحمت می‌کشند رعایت کنند، چنانکه زنان نیز باید مواظب باشند که با بعضی رفتار زشتشان با شوهر، پاداش خود را از بین نبرند، چنانکه پیامبر(ص) فرمود:[59] هر زنی که شوهرش را با زبانش اذیت کند اول کسی است که داخل آتش می‌شود و هیچ عمل نیکی از او قبول نمی‌گردد.)

بهترین کارها:[60]
اگر چه تمام کارها مشروع و سودمند چنانکه روشن و واضح است از نظر اسلام نیکو و ارزشمند بوده و بالاترین عبادت است، همان‌گونه که پیامبراکرم(ص) فرمود: «العباده سبعون جز أفضلها طلب الحلال». عبادت هفت جز دارد و برترین آنها طلب روزی(و کار) حلال و(سودمند کردن) است.»

اهمیت عمل:[61]
اهمیت عمل از نظر اسلام تا جایی است که امام صادق(ع) در حدیثی که از ایشان نقل شده است «عمل را تمام ایمان می‌داند» و می‌فرماید: «الایمان عمل کله» و امام علی(ع) راه شناخت مؤمن را «عمل او می‌داند» و می‌فرماید: «المؤمن بعمله» چنانچه از متن تعالیم دینی استفاده می‌شود، عمل منبعث از معرفت و یقین برای مؤمن، نه تنها عبادت است، بلکه ایمان را به «عمل» تعبیر کرده‌اند. یادآوری این نکته ضروری است که منظور از عمل مجموعه رفتارهای فردی و اجتماعی بر اساس موازین دینی است.

عمل امری است کیفی و نه کمی:[62]
تعبیر آیات الهی از عمل به «عمل صالح»(و علموا الصالحات) و «بهترین اعمال»(احسن عملاً) مبین این مطلب است که از نظر اسلام، اصل بر کیفیت عمل است و نه کمیت آن. چنانکه امام صادق(ع) در تعبیر آیه شریفه «احسن عملاً» می‌فرمایند: لیس یعفی اکثر عملاً، و لیکن اصوبکم عملاً… ثم قال: «الابقا علی العمل حتی یخلص من العمل» «معنای این عبارت(آیه شریفه) زیادی عمل(کمیت) نیست. بلکه درستی عمل منظور است… بعد فرمودند: اصرار بر عمل تا به درجه خلوص برسد، از نفس انجام آن پر‌اهمیت‌تر است».

عمل صالح با نیت و قصد قربت به خدا توأم است:[63]
چنانکه حضرت علی(ع) می‌فرماید: «صلاح العمل بقدر صلاح النیه» «هر اندازه نیت صالح باشد عمل، صالح خواهد بود». در اسلام نیت، اساس عمل است و امام علی(ع) در غررالحکم می‌فرماید: «نیت اساس عمل است»

همکاری در کار:[64]
تعاون و همکاری همیشه مورد تأکید اسلام بوده است. زیرا همکاری در کارها، علاوه بر اینکه سرعت و شتاب کار را افزایش می‌دهد، به همان مقدار، جامعه سریع‌تر از نتیجه کار بهره‌مند می‌شود و جریان اقتصادی، جان تازه‌ای می‌گیرد و روحی اجتماعی تقویت، و الفت و محبت را بین افراد افزون می‌گرداند بدون جهت نیست که اسلام قدرت و عنایت خداوند را در آنجایی می‌داند که همکاری و هماهنگی باشد و می‌فرماید: «یدالله مع الجماعه» سیره پیامبراسلام(ص) این بود که در کارها همانند دیگران شرکت می‌فرمود، چنانکه در ساختن مسجد قبا خود نیز، سنگ و گل حمل می‌نمود تا اولین مسجد در اسلام با کمک همکاری مسلمانان ساخته شد. روزی که خبر حمله دشمنان به مدینه رسید و قرار شد تا برای افزایش قدرت دفاعی، گرد شهر مدینه خندقی حفر کنند و هر چند نفر از مسلمانان قطعه‌ای از زمین را برای کندن خندق تعیین کردند، پیامبر(ص) نیز همانند دیگران سمی برداشت تا در این کار عظیم با سایر مسلمانان همکاری داشته باشد. در سفری که پیامبراسلام(ص) به همراه جمعی از یارانش داشتند، می‌خواستند برای تهیه غذا گوسفندی را بکشند یکی ذبح گوسفند و دیگری پوست کندن و سومی پختن آن را به عهده گرفت که پیامبر(ص) فرمود: «و علی جمع الحطبه» «من هیزم جمع می‌کنم». عن‌النبی(ص) انه قال: «تحت ظل العرش یوم لاضل الاضله، رحل خرج ضارباً فی‌الارض یطلب من فضل‌الله ما یکف به نفسه و یعود به علی عیاله» از پیامبراکرم(ص) نقل شده است که فرمود: روز قیامت سایه عرش الهی بر سر آن مردی قرار می‌گیرد که برای تأمین مخارج زندگی خود و عایله‌اش از خانه خارج گردد و با تکیه بر عنایت خداوندی در روی زمین به جستجو و تلاش بپردازد.

کار و شخصیت در اسلام:[65]
روی عن‌الکاظم انه قال: «الأس مما فی ایدی الناس عز المومن فی دینه و مروته فی نفسه و جلالته فی عسیرته، مهابته عند عیاله و هو اغنی الناس عند نفسه و عند جمیع الناس. امام موسی‌بن‌ جعفر(ع) فرموده است. «از مردم قطع امید کردن و از ثروتشان چشم پوشیدن و به درآمد کار خود قانع بودن، برای مرد با ایمان مایه عزّ دینی و روح جوانمردی و شرف دنیوی است. چنین انسانی در نظر مردم بزرگ و بین فامیل خود محرم و محیط خانواده‌اش دارای هیبت و عظمت خواهد بود او در ضمیر خود و در نظر دیگران بی‌نیازترین مردم است…»

عزت در سایه کار:[66]
«عن زراره عن الصادق(ع): ان رجلاً أتاه فقال: اننی لا احسن ان اعمل عملاً بیدی، و لا احسن ان اتجر، و انا محارف محتاج. فقال(ع) اعمل و احمل علی رأسک واستغفن عن الناس» زراره می‌گوید: مردی به حضور امام صادق(ع) آمد، عرض کرد: دست سالمی ندارم که با آن کار کنم، سرمایه ندارم تا با آن تجارت کنم، مرد محروم و مستمندی هستم، چه کنم؟ امام صادق(ع) می‌دید که سر آن مرد سالم است و می‌تواند طبق رسوم محلی با آن کار کند راضی نشد عزّ و شرفش با گدایی از مردم در هم بشکند، به وی فرمود: با سرت بار‌بری کن و خود را از مردم، مستغنی و بی‌نیاز بدار.

محکم‌کاری:[67]
قال النبی(ص): ان الله تعالی یحب اذا عمل احدکم عملاً ان یتقنه: پیامبراکرم(ص) فرمود: خداوند متعال دوست می‌دارد زمانیکه یکی از شما کاری را انجام می‌دهد، محکم کار باشد.»

کارهای روزانه:[68]
قال علی(ع) لما لک الشتر: «وامض لکل یوم عمله، فان لکل یوم ما فیه.» «امیر‌المؤمنان علی(ع) به مالک اشتر فرمود: کار هر روز را همان روز انجام بده. چون برای هر روز، کاری مخصوص است.»

خطر بیکاری:
«کان رسول‌الله(ص) اذا نظر الی الرحل ما عجبه مال: هل له حرفه؟ فان قالو: لا، قال: سقط من عینی. قیل: و کیف…» سیره رسول‌الله این بود که هرگاه به مردی نگاه می‌کرد و از لحاظ جسمی نظر او را جلب می‌نمود، سؤال می‌فرمود: آیا شغل و حرفه‌ای داری؟ اگر در پاسخ می‌گفتن شغلی ندارد، می‌فرمود: از چشمم افتادی. به آن حضرت عرض می‌شد چگونه شخصیت او در نظر شما تنزل کرد؟ می‌فرمود؟ آنگاه که مؤمنی دارای شغل و حرفه‌ای نباشد، برای تأمین مخارج زندگی خود، دینش را می‌فروشد.(بحار ج103 صفحه 9)

شگفتی‌هایی از گفتار کوتاه امام علی(ع):[69]
(نامه‌ای به یکی از حاکمان) کارهایی در امر حکومت هست که ناچار خودت باید به انجام برسانی از جمله پاسخگویی به برخی نامه‌های کارگزارانت که از عهده دبیران بیرون است و آنها قدرت و تصمیم و توان اجابت ندارند، یا برآوردن بعضی نیازهای مردم که همکاران و مسؤلان برجسته‌ات از انجام آنها ناتوانند.(سپردن کار به اهل فن و اهل کار، تقسیم‌بندی کارها بنا به استعدادها و توانایی‌های اشخاص، رده‌بندی کارها براساس اهمیت، تأکید به انجام امور در این گفتار کوتاه به خوبی بیان شده است) در جای دیگر آمده است. «کار هر روز را همان روز به پایان برسان و به روز دیگر مگذار، که برای هر وظیفه و کاری است و… در اینجا هم به(فرصت‌شناسی و نظم در کارها و تقسیم‌بندی کارها برای هر روزی اشاره شده است). و در جای دیگر آمده(کار خیر را انجام دهید و آن را کوچک نشمارید که نیکوی کوچک بزرگ است و اندکش بسیار است.) «آنکس که مردم را به نیکوکاری وادار کند همچون نیکوکاران است و آنکس که مردم را به بدی وا‌دارد و با نیکی بستیزد، دشمن خدا و انسان‌ها است. نیکی را با ریا‌کاری انجام مده و از شرمگینی، کار خیر را رها مکن، کسی که کار نیک را از بد نشناسد همچون چارپایانست.

گذری در نهج‌البلاغه:
در این کتاب ارزشمند نهج‌البلاغه در مورد ارزش کسب و کار چنین آمده است:[70] «علامات المتقین … و تجعلا فی فاقه و صبرا فی شده و طلبا فی حملال و نشا طا فی هدی، و تحرجا عن طمع یعمل الاعمال الصالحه و هو علی وجل» و از نشانه‌های پرهیزکاران این است که… «با داشتن علم بردبار، در توان‌گری میانه‌رو، در عبادت فروتن، در تهیدستی آراسته، در سختی بردبار، در جستجوی کسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز ‌کننده از طمع‌ورزی، می‌باشد اعمال نیکو انجام می‌دهد و ترسان است و…» در جای دیگر این کتاب در مورد ضرورت کار و تلاش در قسمت حکمت 150/5 آمده است: «…؛ تغلیه نفسه علی ما یظن، و لا یغلبها علی ما یستقین، یخاف علی غیر، بادنی من، ذنبه، و یرجو لنفسه باکثر من عمله و…» «…، برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند نگران، و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است، اگر بی‌نیاز گردد مست و مغرور شود. و اگر تهیدست شود مأیوس و سست شود، چون کار کند در آن کوتاهی ورزد و…» در مورد «سبقت در کارهای نیک» چنین آمده است در قسمت حکمت 422: «افعلو الخیر و لا تحقروا منه شیئاً، فان صغیره کبیر و قلیله کثیر، و لا یقولن احدکم ان احدا اولی بفعل الخیر منی، فیکون و الله کذلک، ان للخیر و، الشر اهلاً و…» «کار نیک به جا آورید، و آن را هر مقدار که باشد کوچک نشماید، زیرا کوچک آن بزرگ و اندک آن فراوان است و کسی از شما نگویید که دیگری در انجام کار نیک از من سزاوارتر است. اگر چه سوگند به خدا که چنین است و خوب و بد را طرفدارانی است که هرگاه هر کدام از آن دو را واگذارید، انجامشان خواهند داد. «در این حکمت یاد شده در بالا ارزش کوچک شمردن کارهای نیک نیز بیان شده است. در مورد «ارزش تداوم کار» در حکمت 444 چنین آمده است: «فضل الاستمرار فی العمل»: «قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه»: خیر اندک که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از فراوانی است که رنج‌آور باشد. در این کتاب در مورد «علل موفقیت در کارها» چنین بیان شده است: «اجتناب من الاعمال المتنوعه» و «من اوما الی متفاوت خدلته الحیل: کسی که به کارهای گوناگون بپردازد، خوار شده و پیروز نمی‌گردد.» «در مورد ارزش والای انجام‌دهنده کارها» چنین آمده است: «فضل فاعل الخیر» فاعل الخیر منهم و فاعل الشر و شر منه: ارزش و والای انجام ‌دهنده کارهای خیر: «نیکوکار از کار نیک، بهتر و بدکار از کار بد بدتر است».

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی:
انسان در نگرش اسلامی دارای کرامت و ارزش انسانی است و بر او بایسته است که پیش از هر چیز این کرامت ذاتی را در جهان هستی پاس دارد و تدابیری بیندیشد که خود را به جایگاه شایسته برساند. و از طرفی، کار از دیدگاه اسلام وظیفه طبیعی انسان، رمز رشد و پیشرفت فرد و جامعه، راز شادابی فرهنگ‌ها، شعار و شعور انسان توحید‌گرا، روح و جان دین محمد(ص) و پیشه شایسته کرداران خوبان بارگاه خداست. در قرآن کریم و در احکام اسلامی به ارزش کار و فرهنگ کار بهای ویژه‌ای داده شده است. در قانون اساسی کشور آن نیز وقتی بحث از کار، کارگر و کارمند و یا بطور کلی امر اشتغال می‌شود، به محرومیت‌زدایی‌ها و برآوردن نیازهای جامعه و فقر‌زدایی و ایجاد امکانات و شرایط لازم برای همه مردم در جهت اشتغال اشاره شده است. البته ارزش والای نیروی کار بر کسی پوشیده نیست وقتی ما پیرو مکتبی هستیم که پیشوایان این مکتب تأکید بر ارزش فوق‌العاده نیروی کار می‌کنند، خود گواه این امر است. تفکر کار و تلاش مثبت از حصول فرهنگ اسلامی می‌باشد و ارتقای اندیشه و پرورش فکری نیروی کار در گروه ارزش‌گذاری صحیح برای نیروی کار و فراهم آوردن محیطی مناسب برای حمایت از آنهاست. اصول مذهبی و موازین دینی ما از کار و تلاش صرف‌نظر از بعد مادی و ظاهری آن بعنوان یک ارزش یاد می‌کنند و از این‌ رو به وظیفه مدیران و کار‌فرمایان و سرپرستان محیط کار و روحیه کارکنان تأکید بسیار شده است.

یک مدیر موفق و توانمند در بهره‌گیری از همه توانایی‌های نیروی کار و تلاش می‌کند که البته این امر بسیار دشوار است و می‌توان گفت که تنها با ارزش‌گذاری‌های مادی و معنوی به نیروی کار می‌توان از همه توانایی‌های آنها بهره گرفت. با استناد به فرمایش حضرت علی(ع) که کار ایمان را صیقل می‌دهد می‌توان به ارزش کار و نیروی کار پی برد. به این معنا که اهمیت کار آنچنان بالاست که در کنار ایمان مطرح می‌شود بنابراین باید به توسعه و ارتقای فرهنگ کار توجه بیشتری شود. اگر هدف ما توسعه انسانی است این توسعه انسانی دست نمی‌دهد مگر اینکه معتقد به توسعه اجتماعی باشیم که توسعه اجتماعی خود در گرو اولویت‌گذاری به نیروی فکر و اندیشه و تقویت روحیه اجتماعی است. باید توجه داشته باشیم که رسیدن به سطح مطلوب بهره‌وری در گرو داشتن عناصری آگاه، هوشمند، متعهد و نو‌آور، تحت سیستم اجتماعی و انسانی در محیط کاری است. که همه این‌ها میسر نمی‌باشد جز با ارتقای فرهنگ کار. در پایان سخن باید گفت که خداوند آدمی را موجودی چند‌بعدی خلق کرده است و شناخته می‌شود و بدیهی است که هر که از ابعاد انسان نیازمندی‌های دارد که نیازها باید برطرف شود. محیط‌های کاری، دل‌بستگی به وظایف و مسؤلیت‌ها را به صورتی منطقی و اصولی و در عین‌حال لذت‌بخش فراهم می‌سازد و شرایط ارضای نیازها و تمایلات عاطفی، ذوقی و معنوی کارکنان را مهیّا کنند، خود جنبه‌ای نمادین از ارزش‌گذاری برای نیروی کار است. بنابراین در محیط کاری باید شرایطی را فراهم آورد که هر یک از کارکنان بتوانند در رفع نیازمندی‌های انسانی خود و خانواده و شکوفایی استعداد و نبوغ شخصیتی‌شان، تلاش و کوششی آگاهانه معمول دارند و از این طریق زمینه ارتقای فرهنگ کار و ارزش‌گذاری نیروی کار فراهم آید.

منبع : khamenei.ir

 نظر دهید »

علم کلام

19 دی 1397 توسط سمیه محمدی

علم کلام علمی است صد در صد اسلامی، که ریشه در قرآن و حدیث دارد، در واقع عامل پیدایش مباحث و مسائل کلامی قرآن کریم، احادیث و روایات پیامبر اکرم  و امامان اهل بیت بوده است، لذا تاریخ پیدایی کلام اسلامی به عصر پیامبر اکرم  و زمان نزول قرآن کریم می‌رسد. هر چند برخی در صدد القای این نکته هستند که کلام اسلامی ریشه در کلام مسیحیت و یهودیت و هم‌چنین فلسفه یونان دارد. چرا که کلام اسلامی توسط معتزله آغاز شد آنان نیز متأثر از فلسفه یونان بودند.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

من عاشق رهبرم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اثبات وجود خدا
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس